سمیرا سرباز·۶ سال پیشداستان کار پیدا کردنهای من!ترم 3 دانشگاه بود. فوقالعاده خوشگذران بودم و پول خوشگذرانی نداشتم! اواخر ترم بود و موقع امتحانات پایان ترم که فکر کار پیدا کردن مدام توی سرم میچرخید: همین که پام به تهران رسید باید یک کاری پیدا کنم؛ میرم پیش کریمی، آدم بدی نیست. یا فوقش اینه که میرم تدریس خصوصی تایپی چیزی... . بالاخره امتحانا...