مریم گمار·۸ ماه پیشباز کردن گره ها #رضاحدادیانبا تو مرور خاطره ها را بلد شدمراه شکست دلهره هارا بلد شدماز من عبور کرد خیابان، غزل غزلتا التهابِ پنجره ها را بلد شدمافتاد سنگِ چشم تو در ذ…
مریم گمار·۱۰ ماه پیشمنشور لبخندت #مریم_گمارشعر تازهای از #مریم_گماربر می خیزم از درزِ تاریکِ دیواراز چین های نامنظّم پردهو صدا میزنم پنجره راتا بیرون بدوَد خورشیدتکه تکهاز چشمتکه…
Asiyeh mahmoodiدرکتاب باز·۳ سال پیشیکبار هم عنوان نداشته باشد خب!!!خنده هایش بوی نا میداد...بوی کهنگی...بوی نان بیات و شاید نفتالین!!!انگار تمامقهقهه هایش را پیچیده بود به بقچه ی چهل تکه ی عمه جان و صابون…