saeedeh.ahmadzadeh·۴ سال پیشداستان شکستن درهای این شهر!در را جوری میکوبید که خیال کردم، صاحبخانه نداشته مان، آمده تا جور و پلاس ما را توی کوچه بریزد. از آنجایی که وقتی دنبال چیزی بگردی، پیدا ن…