انتهای افق | EO313.ir·۱ ماه پیشپشت پرده بحران آب و برق!🔺پزشکیان:«اگر باران نباره، ما در تهران در آذرماه باید جیره بندی کنیم، اگه باز هم نباره دیگه آب نداریم، باید تهران رو خالی کنیم!»🔻تصور کنی…
جواد محمودی·۱ ماه پیشدل اما به پاییز نسپردهایم!گواهی بخواهید، اینک گواه! هوای سرد و خشکِ پاییزِ مشهد: بی رحم است و افسرده کننده...امشب رفته بودیم سکرت هیتلر، همون اول بازی گفتم که میخوا…
طهورا کردی·۳ ماه پیش"حقیقت مخدوش"قسمت دهم:شاید این ورای تخیل و تحمل آدرین باشد. خواهرش زنده اما همدست برادرش بوده و حالا میخواهد او را بکشد. و البته اینکه همکار و دوست قدی…
طهورا کردی·۳ ماه پیش"حقیقت مخدوش"قسمت نهم:در یک ثانیه، چاقویی از روی میز بر میدارم و زیر گردن آدرین میگیرم. خشکش زده است.نیشخندی میزنم:《تعجب میکنم که انقدر دیر همه چیزو می…
طهورا کردی·۳ ماه پیش"حقیقت مخدوش"قسمت هشتم:آدرین که سرش را پایین انداخته است، به اطرافش نگاه میکند و بالاخره چشمش روی من ثابت میماند.دستم را به سمت موهایم میبرم. آرام آن را…
طهورا کردی·۳ ماه پیش"حقیقت مخدوش"قسمت هفتم:و بالاخره. تیر آخری که بر بال پرنده ی اندیشه ی آدرین مینشیند و آن را به هلاکت میرساند. تمامی قطعات پازل را کنار هم می چیند. آب ده…
طهورا کردی·۳ ماه پیش"حقیقت مخدوش"قسمت ششم:تمام عضلات آدرین منقبض میشوند و بالاخره حقیقت آشکار میشود.مارک موریسون، فرزند اول خانواده ی موریسون یک شب پیش از به قتل رساندن خان…
طهورا کردی·۳ ماه پیش"حقیقت مخدوش"قسمت پنجم:《چی رو؟》این بار صدای آدرین است که به گوش می رسد. دستان رئیس مافیا دوباره در هوا ثابت مانده اند.زیر لب می گویم:《مارک موریسون، ا…
طهورا کردی·۳ ماه پیش"حقیقت مخدوش"قسمت چهارم:چیزی نمیگویم و همانطور به چهره اش خیره میمانم. فشار دست آدرین بیشتر میشود. شاید متوجه شده هر لحظه ممکن است با چنگ و دندان به رئی…
طهورا کردی·۳ ماه پیش"حقیقت مخدوش"قسمت سوم: چشمانم درشت شده اند. امیدوارم متوجه نشده باشند، چون تقریبا درست گفته است. من به لیست افرادشان دست نیافتم اما آنها فکر میکنند من ا…