ویرگول
ورودثبت نام

کوتاه ولی قابل تامل

شروع نوشتن
پست‌ها: ۱.نویسندگان: ۱
جدیدترین‌ها
radiobeshno·
۶ سال پیش

کوتاه ولی قابل تامل

۱- امروز صبح، مثل تمام صبح های دیگر ده سال اخیر، پدر بزرگ ۸۶ ساله‌ام بعد از برگشتن از پیاده روی صبحگاهی، گلی را که برای مادر بزرگم چیده بود به او داد. امروز صبح من با پدربزرگ به دیدن مادر بزرگ رفتم و وقتی او گل را روی سنگ قبر مادربزرگ گذاشت با حسرت گفت:” کاش وقتی زنده بود هر روز صبح برایش گل می‌چیدم”.
کوتاه ولی قابل تامل
داستانخواندن ۴ دقیقه
۵
۰