لیلافرزادمهرm_15996912·۳ سال پیشفلاسک نجات بخشفلاسک نجاتبخشقرارار شد، برای آوردن مهمات به پشت جبهه بروم.از دور صدای شلیک خمپاره ، هر چند لحظه یک بار تکانی اساسی به هیکلم میداد.وسایل…
alizz9473·۴ سال پیشو تَرکش های نبودنت در بدنم سبز می شوندمن بی خواب ام در تمامی شب هاتو بیا و بگوبه کجای جهان روم ای دوستکه رویٔیَت رویَت مُسکنِ دردهای آوارگی ام شوددوری از دیارکبوتریست در آسمان…
سعید عملی·۶ سال پیشتَرکِش در اینجا توببازی میکند...بچگی کردیم تا لحظهای جُنگی جفنگ بگریزد جَنگ اما جَنگ هم خودش را قاطیِ بازی میکرد جَنگِ ما بود دگر با بُـز رگــــان کاری نداشت .