زهرا شفیعزاده·۱ سال پیشاز خاطرات تباه نوجوانیخودمو پشت در خونشون دیدم، دیگه زنگ رو زده بودم ،نه راه پس داشتم نه پیش!
علی·۱ سال پیشخدای را در پستوی خانه نهان باید کردساعت ۲:۴۰ بامداد شنبه ۸ مهر. تو خونه مهدی پشت اون میزه که بغل یخچاله نشستم. همون میزی که بالاش تابلو نصب شده. شرق تهرانیم. همه چراغا خاموشه…