masoud.arjmandfar11·۳ سال پیششور زندگی و صف نانواییشور زندگی و صف نانواییشاهین پسر قد بلندی بود که یکی دو سال از من بزرگتر بود. هر روز
maryam.Shams7276·۴ سال پیشاحساس بی پایان...میخواستم با تنهایی کنار بیایم، دلم با تنهایی کنار نیامد...رفت تنهایی و جایش را به یک عشق آسمانی داد...شکست شیشه غمهایم و پر شد از شادی روز…
maryam.Shams7276·۴ سال پیشقصرعشق...روزهای زندگیام گرم میگذرد با تو، به گرمای لحظههایی که تو در آغوشمیبا تو گرم هستم و نمیسوزد عشقمان، ای خورشید خاموش نشدنیهمچو یک رود که…