ملیکا اجابتی·۵ ماه پیشپچپچهای ظهرگاهیپبابا ظهرها نمیخوابید. خیلی کم پیش میآمد که بخوابد. اما وقتی میخوابید، مامان تلویزیون را خاموش میکرد، ما را هیس هیس گویان به اتاق میبر…
نازلی دانشخواه·۲ سال پیشانگار که یخ در ظهر تابستانانگار در تنم برگ های فراوانی از درون درحال رشدند یک جور رویش آهسته که گاهی عجیب ترین حس دنیا را بر می انگیزد درست مثل وقتی که در آب پریدم