fateme yaghoubi·۱ سال پیشامیدواری و جانزدن، تنها انتخابِش بود۲۵ سالش بود، تو ایران زندگی میکرد، رویای مستقل شدن یه کاری کرده بود با روح و روانش که میخواست دنیا رو زیرورو کنه، دوست داشت عشقُ تجربه کن…
مـ.ـحـ.ـر·۲ سال پیشچنین در سکوتیم...سکوتی به جان است و ما جانسپارچو گلدان خالی پر از انتظارصداها درین برزخ از درد، سردچنین در سکوتیم و دل گشته زارهراسان به سازیم و در سوز خوی…
مـ.ـحـ.ـر·۳ سال پیشپایان یک آغازشب بودجلال با پیرهنی خونآلود و اندکی چاک خورده با زحمت خود را به داخل اتاقک نقلیاش کشاند. بدون توجه به هیچ چیزی در سیاهی که حاضر نبود حتی…