saeedeh.ahmadzadeh·۵ سال پیشداستان یک ساک!اون شب بارونی و سرد، داخل اون ساک کوچیک هر چی که بود، بعدها خاطره شد. حمید هراسون و غمزده به دنبال جایی میگشت تا ساک رو بزاره.ساک امانت بو…