بهرام ورجاوند·۴ سال پیشصبح بخیر جناب اسقف! (گاه بی گاهان- پنج)عصرِ بارانیِ یک روزِ شنبه... و من باز نمی توانم برای خانه رفتن، تصمیمی جدّی بگیرم!...نشستهام روی چوبهای خیس... وسطِ آلاچیقِ بوستانی که نا…