«دنبالهروِ هرکسی نباش، ولی از هرکسی توانستی یاد بگیر!» آدرس سایت: dastandaz.com | ویراستی: Dast_andaz@ | ایمیل: mohsenijalal@yahoo.com
درگیری دست انداز در خواب!(کمی طنز)
همیشه از دیر اومدن سرویس برگشت در سه روزی که با سرویس بعد از ظهر بر می گردم و جا نداشتن اون هراس دارم.به خاطر دیسک کمر و ترس از اینکه باید تمام مسیر رو بایستم.عدل امروز که خیلی راحت و با سرویس ظهر برگشتم،بعد از ظهر باید خواب ببینم که مثل بعد از ظهرهای دیروز و پریروز در صف شلوغ سوار شدن به سرویس برگشت،ایستادم و همین که سرویس میاد،یکی از همکارام که تا حالا ندیدمش،بپره دسته کلیدم رو بگیره تا من زودتر از او سوار سرویس نشوم و من هم با قدرت هر چه تمام سعی کنم دسته کلید رو از دستش خارج می کنم.
وقتی بیدار شدم دیدم انگشت اشاره دست راستم داشته نقش دسته کلید در دست همکارم رو بازی می کرده و انگشت کوچیکه دست چپم هم در عین ناتوانیش در دو نقش بسیار سنگین ظاهر شده.نقش دست من که دارد دسته کلید را از دست همکارم بیرون می کشه و نقش چنگالای تیز همکارم که دسته کلید رو گرفته بودن.
چه جوری متوجه این موضوع شدم؟وقتی از خواب بیدار شدم و متوجه قفل شدگی انگشت اشاره دست چپم با انگشت کوچیکه دست چپم شدم.آخه چه جوری می شه که در یه خواب،اینجوری بین دو تا انگشت آدم شکراب بشه؟بر اثر برق رفتگی و گرمای بالای چهل درجه!اول دچار قفل شدگی ماهیچه های مغزی(مگه مغزم ماهیچه داره؟!)شدم و بعد این خواب رو دیدم و این بلا رو سر انگشتام آوردم.
بعد از این خواب ناجور وقتی با رخت و لباس خیس ناشی از عرق و گرما از جام بلند شدم،برق اومد.امّا به قول استاد بنان در نگاهش اون نوازشها نبود!
حالا انگشت کوچیکه دست چپم که به دلیل چپ دست بودن،برایم یک انگشت حیاتی(!)محسوب می شه،به طرز وحشتناکی درد می کنه.در اینکه کوفته شده،شکّی نیست ولی در این که در نرفته باشه یا نشکسته باشه کمی تردید دارم.خبری که چند روز پیش از رادیو شنیدم رو یادآوری می کنم.داشت می گفت کسانی که بر اثر مدیریت بار(قطع برق!)دچار ضرر و زیان می شوند برای دریافت خسارت می تونن به اداره برق مراجعه کنن.
اومدم با خوش خیالی همراه با توهّم،برای دریافت خسارت رفتم اداره برق.چه جوری مشکلی که برای انگشتم پیش اومده رو به قطعی برق ربط بدم؟!چه جوری ثابت کنم که قطع برق این بلا رو سر انگشت کوچیکه دست محبوبم آورده؟!
عجیبه من که اینقدر سرمایی بودم و به گرما عشق می ورزیدم، دیگه دارم از این بی برقی و گرماهای طاقت فرسا و آخرالزمانی امسال تهران و کرج،کلافه می شم.امیدوارم تا یه خواب ناجورتر ندیدم و یه بلایی سر خودم نیاوردم،هوا خنک تر بشه یا لااقل اداره برق دست از مدیریتِ بار برداره.خدای عزیز خودت رحم کن به پروردگار!
جدیدترین"حال خوبتو با من تقسیم کن"ها:
دوستان عزیزی که از این چالش خبر دارند اگر پستی رو خواندند که حالشون خوب شد،لطف کنند با نوشتن یک کامنت برای نویسنده مهربونش،اون پست و نویسنده خوبش رو دعوت کنند برای حضور در چالش.
دو مطلب قبلی که در این هفته نوشتم:
مطلبی دیگر از این انتشارات
چگونگی استفاده از رنگ ها در طراحی رابط کاربری
مطلبی دیگر از این انتشارات
نگاهی خودمانی به نمایشگاه الکامپ 97
مطلبی دیگر از این انتشارات
چه تفاوتی بین فایل های MP3 در حالت 128kbps و 320kbps است؟