دانشجوی معماری داخلی | تشنهی ادبیات، هنر و موسیقی 35.699738,51.338060
وقتی کتابها آواز میخوانند
![1](https://files.virgool.io/upload/users/785548/posts/lo4aqinoabwk/smqksu9p2gxn.jpg)
کنار رودخانهی پیدرا نشستم و گریه کردم...
من او را دوست داشتم.
صورتت را بشور دختر.
عادت میکنیم!
![2](https://files.virgool.io/upload/users/785548/posts/lo4aqinoabwk/faqlqfmg0azm.jpg)
شازده کوچولو!
عمر کوتاه نیست، ما کوتاهی میکنیم.
زندگی دومت زمانی آغاز میشود که میفهمی فقط یک زندگی داری.
![3](https://files.virgool.io/upload/users/785548/posts/lo4aqinoabwk/hkzaxpfvjszt.jpg)
دختر پرتقالی!
بیا گُم شویم؛
مثل خون در رگهای من...
![4](https://files.virgool.io/upload/users/785548/posts/lo4aqinoabwk/pnus97pjwhiy.jpg)
نامه به کودکی که هرگز زاده نشد:
در راه،
روی ماه خداوند را ببوس...
![5](https://files.virgool.io/upload/users/785548/posts/lo4aqinoabwk/dqsoupmgeu3r.jpg)
خواهش میکنم ساکت باش!
من هشتمینِ آن هفت نفرم؛
احتمالا گُم شدهام.
![6](https://files.virgool.io/upload/users/785548/posts/lo4aqinoabwk/xdyr1ll63ure.jpg)
دشمن عزیز!
خودت را به فنا نده.
چشم از تو برنمیدارم.
![7](https://files.virgool.io/upload/users/785548/posts/lo4aqinoabwk/gyfxnsvzotbo.jpg)
پرندهی من!
بالهایت را کجا جا گذاشتی؟
محکم در آغوشم بگیر.
من گنجشگ نیستم...
![8](https://files.virgool.io/upload/users/785548/posts/lo4aqinoabwk/3tgkqo0rbwcj.jpg)
هر قاصدکی یک پیامبر است.
اکنون،
پیامبری از کنار خانه ی ما رد شد!
![9](https://files.virgool.io/upload/users/785548/posts/lo4aqinoabwk/6yir1wrnmsy6.jpg)
انسان در جستجوی معنا،
چای با طعم خدا
بخواهید تا به شما داده شود.
![10](https://files.virgool.io/upload/users/785548/posts/lo4aqinoabwk/0fjq5j4d7hyp.jpg)
پنج قدم فاصله،
دورترین فاصله (ی)
منِ او
![11](https://files.virgool.io/upload/users/785548/posts/lo4aqinoabwk/nlfj32jgzcpa.jpg)
پس از تو،
همه چیز فرو میپاشد؛
تمام چیزهایی که باقی گذاشتیم.
![12](https://files.virgool.io/upload/users/785548/posts/lo4aqinoabwk/frwgku5ijhqf.jpg)
چهل نامهی کوتاه به همسرم؛
چهل فکر سمی؛
۱۱ دقیقه،
نامههای خط خطی.
![13](https://files.virgool.io/upload/users/785548/posts/lo4aqinoabwk/db1mv9ayrjdo.jpg)
اشکالی ندارد که حالت خوب نیست.
تخت خوابت را مرتب کن.
چراغها را من خاموش میکنم.
ما تمامش میکنیم.
اگر دوست داشتید، بخوانید:
سخنی با خواننده؛ وصفی بر حال و اوضاع نوشته:
سلام دوستان عزیز ویرگولی. امیدوارم حالتون درجه یک باشه. ممنونم که تا آخر این نوشته همراهم بودین. این چالش شخصا برای من خیلی جذاب بود و با اینکه میدونم همه ی هایکو ها خوب از آب در نیومدن، بازم خوشحالم که امتحانش کردم. البته ترجیح میدادم خودم از کتابا عکس بگیرم که متاسفانه نشد چون خیلی هاش در دسترسم نیست. {پ ن بازرگانی: شما از کدوم هایکو بیشتر خوشتون اومد؟ } در آخر لازم میدونم از جناب دست انداز بزرگوار و خانم محمودی عزیز بابت پیشنهاد جالبشون تشکر کنم:)
و حرفی، سخنی، نقدی، نظری، پیشنهادی؟ ایام بگذرد بر طبق آرزوهای شما. (خیلی) شاد باشید.
دو مطلب قبلی:
مطلبی دیگر از این انتشارات
سه گانه ی مرگ
مطلبی دیگر از این انتشارات
نامهای بهجامانده از سال ۱۴۰۱
مطلبی دیگر از این انتشارات
خانواده یعنی ...