فرهاد·۸ سال پیشانگار (یک داستان)۳قسمت قبلی «انگار» رو اگه دوست داشتید می تونید در این لینک بخونید: https://virgool.io/@Farhadnevis/انگار-یک-داستان۲-mrlykdog...
فرهاد·۸ سال پیشانگار (یک داستان)۲بخش اول « انگار » رو اگه دوست داشتید می تونید اینجا بخونید: https://virgool.io/@Farhadnevis/انگار-یک-داستان-hcvpjehvn8kw ...
فرهاد·۸ سال پیشانگار (یک داستان)نمی دانم! عطر تن یک نفر که نباید انقدر رایحه غلیظی داشته باشد که با یک لمس کوچک سهوی طوری رایحه اش به تنت بماند که هر روز بویش را حس کنی ،شاید گل های ریز آستین لباسش به دستانم گره خورده باشد ،...