من یک نویسنده هستم. من مینویسم تا خودم را بفهمم. مینویسم تا افکارم را فکر کنم، تا احساساتم را احساس کنم، تا به سادگی نگذرم از چیزهایی که دیگران از آنها به سادگی میگذرند. تا دقیقاً نگاه کنم به همان بخشهایی از خودم که گرگ وجودم هستند (https://vrgl.ir/cyGXO). که نگاه کنم به احساسات «ناخوشایند و زشت و نامتعارف»، و آنها را تبدیل به هنر بکنم. تا از خجالتها خجالت نکشم، از ترسها نترسم، تا اگر چیزی را قبول هم میکنم، با دلیل و از روی تجربه باشد. من مینویسم تا از خودم فرار نکنم. مینویسم تا گرگ درون ذهنم را از قفسش آزاد کنم و با این کار به او نظم و آرامش ببخشم. من مینویسم تا باشم. مینویسم تا نوشته باشم. برای همین است که این متن به ظاهر کوتاه و ناتمام را منتشر میکنم، چون من یک نویسنده هستم.