Dast Andaz
Dast Andaz
خواندن ۱۱ دقیقه·۵ سال پیش

در جستجوی «ظرفیت» از دست رفته!

این تصویر رو ببینید:

می دونید چرا اینجوری شده؟ برای اینکه راننده، بیش از ظرفیت ماشینش، بهش بار زده! یا ماشینش ظرفیت این همه بار رو نداشته!

بگذریم!

آقا و خانمی که شما باشید، ظرفیت خیلی مهمه. اگر مهم نبود این همه از دهن این و اون نمی شنیدیم که«فلانی ظرفیت نداره!» یا«فلانی خیلی بی ظرفیته!»، در طول تاریخ خیلی ها بودند که به خاطر همین بی ظرفیتی آبروی خودشون و خاندانشون رو بردن و هنوزم دارن می برن. خیلی از حاکمین و مسئولین کشورها بودن که به دلیل بی ظرفیتی، کشورشون رو به باد فنا دادن و هنوزم دارن می دن.

اولین بی ظرفیت تاریخ هم کسی نبود به جز خود حضرت آدم(علیه‌السّلام) و حوا(علیهاالسّلام) که ظرفیت زندگی تو بهشت رو نداشتن و با خوردنِ گولِ جنابِ شیطون و اون سوتی بدشون برای همیشه به زمین رانده شدن و من و شما رو هم گرفتار کردن.

دومین بی ظرفیت هم کسی نبود به جز قایبل که بچه ی آدم و حوا بود. قابیل اگه ظرفیت داشت به خاطر یه حسادت مسخره به بردارش، هابیل، اون رو با دسته بیل به کشتن نمی داد.

همسر لوط علیه السلام نیز یکی دیگه از بی ظرفیت ها بود. زنِ پیامبر خدا باشی و به جای اینکه هوای اون رو داشته باشی، هوای قوم منحرفش رو داشته باشی، یعنی اوج بی ظرفیتی. قوم لوط هم آدمهای بی ظرفیت بودن. ظرفیت داشتن یه پیامبر خوبی که تشخیص سره از ناسره رو بهشون نشون بده رو نداشتن. عاقبت بی ظرفیتی همسر لوط و قوم بی خاصیتش رو هم که همه تون می دونید دیگه!

همسر و پسر نوح علیه السلام، هم خیلی بی ظرفیت بودن. خیلی ها فکر می کنن حضرت نوح، بلد نبود بچه تربیت کنه. نه به خدا اینجوری نبود که نوح برای تربیت پسرش، کم بذاره. پسرش ظرفیت نداشت که پسر یک پیامبر با اراده مثل اون باشه. عاقبت بی ظرفیتی همسر نوح و پسرش رو هم که همه تون می دونید دیگه!

مردم بی ظرفیت هم در طول تاریخ زیاد بودن. اگر مردم ظرفیت داشتن، عین یازده امامی که به امامت رسیدن، اونجوری به شهادت نمی رسیدن. مردم زمون حضرت علی علیه السلام اگر ظرفیت داشتن، ایشون اونجوری خونه نشین نمی شد.

مردم زمون امام حسن علیه السلام اگر ظرفیت داشتن، ایشون مجبور به صلح با کسی مثل معاویه نمی شد. همین امام حسن علیه السلام رو می دونید کی کشت؟ جعده، همسر بی ظرفیتش! معاویه‌ با وعده مال و اعتبار و زندگی مرفه و ازدواج با یزید، او‌ را تطمیع‌ کرد تا شوهرش‌، امام(ع) را بکشد!

مردم زمون امام حسین علیه السلام اگر ظرفیت داشتن، ایشون و یاران باوفاشون رو اونجوری در صحرای کربلا به شهادت نمی رسوندن.

یکی از بی ظرفیت های تاریخ، اسمش جعفر بود. می دونید جعفر کیه دیگه؟ جعفر فرزند امام هادی علیه السلام و برادر امام حسن عسکری علیه السلام، بود. این آدم تولد امام زمان علیه السلام رو مخفی کرد تا خودش رو یه جوری امام ملّت جا بزنه. پاشو بیشتر از گلیمش دراز کرد. امام نبود ولی ادعای امامی کرد. برای همین هم معروف شد به جعفر کذاب. اگر ظرفیت به خرج داده بود ما الان اینجا بعد از آوردن اسمش ، حتما باید یه علیه السلام می ذاشتیم، ولی نمی ذاریم و با خیال راحت بهش می گیم دروغگو!

(یکی از جماعت بی ظرفیت ها!)
(یکی از جماعت بی ظرفیت ها!)

علت اینکه از پیامبران و ائمه(علیه السلام)، مثال زدم برای اینه که اکثر ما داستان زندگی این عزیزان رو می دونیم. امّا خیال نکنید که این بی ظرفیتی فقط مخصوص آدماست. نه. بنده به تجربه، بی ظرفیتی رو در بعضی از حیوانات و گیاهان هم دیدم.

گاهی یه گل رو می کاری داخل یه گلدون بزرگ و می بینی که رشد نمی کنه. گاهی یه گل رو می کاری داخل یه گلدون کوچیک و می بینی، برای رشد کردن، سر و کلّه می شکنه! یه قلمه دادم به یکی از همکارام. بعد از یکی دو سال بهم گفت اون قلمه ای که بهم دادی اصلاً رشد نمی کنه. ازش پرسیدم توی گلدون خیلی بزرگ کاشتیش؟ جواب داد: آره. گفتم: برو درش بیار، بکارش تو یه گلدون کوچیک! پرسید: چرا؟ گفتم: برای اینکه غرور گرفتتش و فکر کرده به هر چیزی که می خواسته رسیده و دیگه نیازی به رشد کردن نداره، برای همین رشد نمی کنه. شاید باور نکنید ولی گلدونش رو که کوچیک کرد، قلمه بعد از یه مدت، شروع کردن به رشد کردن!

چرا راه دور برید؟! برید زیر یه درخت میوه. خوب به میوه هاش نگاه کنید. از روی یه درخت دست کم می شه پنج نوع میوه پیدا کرد. میوه ی رسیده، میوه ی نارس، میوه ی پوسیده، میوه کرم خورده، میوه ی سالم و درشت، میوه ی سالم و ریز و... . چرا باید اینجوری باشه؟ اینا که همه شون به یه درخت چسبیدن! شما شاید بگید: یه شاخه از درخت نور خورده و یکیش توی سایه بوده. منم می گم حق با شماست!

امّا شما برید توی یه باغ و ده تا درخت از یک نژاد رو با هم بکارید. نور یکسانی به همه شون برسه و به همه شون هم به یک میزان رسیدگی کنید. بعدش می بینید که دو تاشون همون اول خشک می شن. دوتاشون رو نمی شه بفهمی می خوان خشک شدن یا می خوان رشد کنند و تکلیفشون با خودشون، روشن نیست، دوتاشون خیلی بد رشد می کنند. دو تاشون خیلی خوب رشد می کنند و میوه های خیلی خوبی می دن. دوتاشون میوه می دن ولی میوه هاشون چنگی به دل نمی زنه!

چند سال پیش یه بنده خدایی پیدا شد که از لحاظ علمی و مذهبی، دانش خوبی داشت و سخنور و خطیب توانایی بود. این آدم محبوبیت زیادی پیدا کرد. شد مرشد بعضیا. یه عالمه مرید پیدا کرد. وقتی مریداش زیاد شدند و کلّی به‌به و چه‌چه‌ به خوردش دادند، ادعای امام زمانی کرد! به جای اینکه مریداش بگن:«بابا حالا ما یه غلطی کردیم تحویلت گرفتیم تو دیگه جوگیر نشو!»، به خیال اینکه که قراره جزو سیصد و سیزده نفر باشند، بیشتر چسبیدند بهش! برای همین چیزی نگذشت که ادعای خدایی کرد! هنوز چیزی از خداییش نگذشته بود که گرفتند اعدامش کردند! این آدم رو فقط بی ظرفیتش کار دستش داد وگرنه هنوزم زنده بود و مردم از وجود ذیجودش(!) بهره می بردند.

می دونید مردم بعضی از کشورهای دنیا، چرا این همه حکومت عوض کردن، ولی بازم مشکل دارن؟ برای اینکه مردم همیشه راحت ترین کار رو انتخاب می کنن. به جای اینکه خودشون رو عوض کنن یا تغییر بدن، به صرافت می افتن که حکومت رو باید عوض کنن یا تغییر بدن!

یکی نیست بگه بابا این بابایی که به حکومت رسوندید و یا بهش مسئولیت دادید، از یه کره ی دیگه که نیومده. اونم جزو خودتونه. اونم یه جورایی خودتون به اون جایگاه رسوندیدش. اگر مشکلیه از خودتونه! شاید شما بگی: چرا چرت و پرت می گی؟ آش مال! زورت به مردم رسیده؟ همینو بگو و راحت باش!

فرض کنید خود من که شکر خدا یه کارمند دون پایه بیشتر نیستم و هیچ جایگاه و پست و مقام خاصی ندارم، مردم یکی از همین کشورهام. این رو می دونم که بنده ای که امروز به اون ظرفیت کافی برای پست و مقام نرسیدم، اگر فردا روزی، به پست و مقام برسم، پدر تک تکشون رو در میارم. دمار از روزگار همه شون در میارم. خون همه شون رو می کنم توی شیشه! پس سعی کنند نذارن یکی مثل من به جایی برسه!

توجه! توجه!: تلاشی که باید بکنند تا آدم بی ظرفیتی مثل من به جایی نرسه، خیلی کمتر از اون تلاشیه که بعداً برای از قدرت پایین آوردن من، باید به خرج بدن! خیلی کمتر که می گم یعنی خیلی خیلی کمتر!

آقایون و خانم های عزیز:

به بنده ی حقیر بعد از چند دهه زندگی ثابت شده که یه کرم خاکیِ بی ظرفیت، وقتی از یه باغچه ی کوچیک، یهویی سر از یه باغ بزرگ در بیاره، بعید نیست که:«به یه مار پیتون تبدیل نشه و همه رو نبلعه!» یه ماهی قرمزِ بی ظرفیت، وقتی از حوض کوچیک وسط حیاط، یهویی سر از وسط اقیانوس بزرگ دربیاره، بعید نیست که:«به یه کوسه ی درنده تبدیل نشه و همه رو پاره نکنه!»

باید چه کار کنیم؟

باید اول تا اونجایی که می تونیم خودمون رو و بعدش اگه از دستمون بر می اومد عزیزانمون رو که حرف ما رو می خونن رو به ظرفیت رسانی کنیم! کار آسونی نیست، ولی شدنیه! اگر خودمون، ظرفیت لازم رو پیدا کنیم ولی اطرافیانمون، نه. بازم به مشکل می خوریم. حداقل اگر می بینیم ظرفیت پست و مقام و جایگاهی رو نداریم، بالاغیرتاً قبول نکنیم. اگر می بینیم کسی ظرفیت پست و مقامی رو نداره، حمایتش نکنیم. هندوونه زیر بغلش نذاریم. باهاش شرط نذاریم که اگر به فلان جا رسیدی، هوای منم داشته باش!

تویی که اینقدر جوش می زنی، خودت رو به ظرفیت رسانی کردی؟!

قربونت برم، به هیچ وجه! برای همین هم تا امروز در برابر گرفتن پست و مقام، خودداری کردم. شاید اگر مطمئن بودم که به ظرفیت لازم رسیدم، الان به راحتی نفر دوم یا سوم اداره مون بودم. ولی شکر خدا در حال حاضر، از بین شصت هفتاد نفر، نفر یکی مونده به آخرم نیستم! به جای اینکه توی اداره ، به عنوان رئیس، معاون و یا یکی از مدیران، همه از دستم شاکی باشند و برن برای همدیگه درد و دل کنند، هر کسی که از اون ها شاکیه میاد پیش خودم، درد و دل می کنه!

اون چیزی که باعث شده کشور ما، امروز به اینجا برسه، تحریم و فشار شرق و غرب نیست. استکبار جهانخوار نیست. غوره نشده های مویز شده(!) و مدیران به ظرفیت نرسیده هستند. وگرنه همین الانشم هر کس که ظرفیت علمی و تجربی و شخصیتی کاری رو داشته و دقیقاً همون کار بهش سپرده شده، کار خودش رو به نحو احسن انجام داده و نمی شه به کارش ایراد گرفت.

خدا کنه اینا غوره نشده، مویز نشن!
خدا کنه اینا غوره نشده، مویز نشن!
از شما دعوت می کنم:

این مطلب را بخوانید: مطلب تازه انتشار یافته، متفاوت و بدون هشتگ دوست عزیزم، آقای یگانه که پس انتشار مطلب«چگونه ویرگول از «هر چی دوست داری بنویس» به «هر چی دوست داری بفروش»، تغییر هویت داد؟! و باقی قضایا!» از سوی بنده، در اقدامی خودجوش(!)، ویرگول رو با حذف تمام مطالب خوبشون، ترک کردند:

https://virgool.io/@saeid.Yeganeh/%D9%85%D8%B3%D8%AA%D8%B1-%D8%A2%D8%AC%D9%88-%D8%A7%DB%8C%D9%86%D8%A8%D8%A7%D8%B1-%D8%AC%D9%88%D8%A7%D8%A8-%D9%86%D9%85%DB%8C%D8%AF%D9%87%D8%AF-eamu8joj6nha
دو مطلب قبلیم:
https://virgool.io/@Jalal-Mohseni-Sh/%DA%86%D8%A7%D9%82%D8%A7%D9%84%DB%B1%DB%B8-zo5kzgzps30j
https://virgool.io/@Jalal-Mohseni-Sh/%D8%A8%D9%87-%D8%AE%D8%AF%D8%A7-%D9%86%D9%85%DB%8C-%D8%AF%D9%88%D9%86%D9%85-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%DB%8C%D9%86-%D9%86%D9%88%D8%B4%D8%AA%D9%87-%D8%A8%D8%A7%DB%8C%D8%AF-%DA%86%D9%87-%D8%B9%D9%86%D9%88%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%A8%D8%B0%D8%A7%D8%B1%D9%85-ivlbabbrlh6h
یادش به خیر: مطلب زیر را در تاریخ ۱۲ اسفند ۱۳۹۶ منتشر کردم.
https://virgool.io/@Jalal-Mohseni-Sh/%D8%B4%D8%B1%D8%AD%DB%8C-%D8%A8%D8%B1-%DB%8C%DA%A9-%D8%AE%DB%8C%D8%A7%D9%86%D8%AA-bceud66x4jhe
حُسن ختام:
راستی چی می شه مثل این پستچی انگلیسی، در هر شغلی که هستیم، سعی کنیم دل مردم رو شاد کنیم.))

نکته: خطاب به اون ترسویی که بلاک می کنه، ولی میاد می خونه و نظر می ذاره!

یکی از دوستان عزیز از طریق ایمیل بهم اطلاع رسانی کرد که فردی زیر پست قبلیم فلان نظر رو نوشته، اجازه می دید من برم جوابشو بدم؟ گفتم شما دست نگهدار، خودم جواب می دم. رفتم دیدم نظری که گفت رو نمی بینم! دوستانی که بنده رو بلاک فرمودند، لطفاً نظری زیر پست های بنده ننویسند. اگر می نویسند، شجاعت این رو داشته باشند که بنده رو از بلاک خارج کنند و جنبه ی شنیدن جواب نظرشون رو داشته باشند. آخه رفیق! بلاکم می کنی، بعد میای برام نظر می نویسی! اسم خودتم گذاشتی رفیق؟! قربون خدا برم!
حال خوبتو با من تقسیم کنبه ظرفیت رسانیغوره نشده های مویز شدهداستانآگهی استخدام
«دنباله‌‎روِ هرکسی نباش، ولی از هرکسی توانستی یاد بگیر!» آدرس سایت: dastandaz.com | ویراستی: Dast_andaz@ | ایمیل: mohsenijalal@yahoo.com
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید