در انتهای بُنبست "نصر"، کوچهای که کودکی تا جوانیام را در آن سپری کردم و هنوز هم تردد به خانهی پدرم یادآور آن ایّام است، شب تاسوعایِ ماه محرّم هر سال، تا سه سال پیش و قبل از کرونا، حاجی شمسعلی بیست سی تا دیگ و پاتیل هلیم بار میگذاشت. به این صورت که از یکی دو ماه قبل، خانمهای محلّه، راس ساعتهای خاصی، در خانهی حاجی شمسعلی جمع میشدند تا حبوبات و سایر محتویات پاک کردنی این هلیم را تمیز کنند. از چند روز قبل، داربست فلزی و پایههایی که دیگها باید روی آنها قرار میگرفت، آماده میشد. یکی دو روز آخر هم، کارها خیلی زیاد میشد. کارهایی مانند: سنگشور کردن و خیساندن حبوبات. ریز کردن و سرخ کردن پیازها، ذبح و خُرد کردن گوسفندهای نذری. ناگفته نماند که بخشی از حبوبات و گوسفندها را هم خود مردم تامین میکردند و بخشی هم توسط بانی نذر که حاجی شمسعلی باشد، تامین میشد.
وقتی با کپسولهای گاز، زیر دیگها، آتش روش میشد، مسئولیتها هم باید با دقت تقسیم میشدند تا مشکلی پیش نیاید. چند نفر مسئول ریختنِ به حد و اندازهیِ مواد و محتویات به داخل دیگها و پاتیلها میشدند. چند نفر باید دائم مراقب میبودند تا آتشِ زیر دیگها کم نشود و به محض تمام شدن یک کپسول گاز، آن را با کپسول پر دیگری عوض کنند. چند نفری نیز باید مراقب میبودند که محتویات دیگها، درست همزده شوند تا مبادا دیگ یا پاتیلی ته بگیرد و بسوزد. مسئولیتهای دیگری هم بودند که شاید خیلی به چشم نمیآمدند، ولی همگی مهم بودند. مثل کنترل تردد مردم به داخل کوچه و پیشگیری از شلوغی بیش از حدّ آنجا.
رهبری در خطبهی دوم نماز عید فطر، ۱۴۰۲/۰۲/۰۲: قوای سهگانه باید همدلی کنند، همکاری کنند، همافزایی کنند؛ قانون اساسی برای تشکیل این سه قوّه ترتیب خوبی داده است. اگر چنانچه این سه قوّه با هم بهطور کامل همکاری کنند، کارها به هیچ وجه گره نمیخورد، مشکل پیدا نمیکند. [مسئولان کشور] مانع همدیگر نشوند؛ راه را برای همدیگر هموار کنند، باز کنند. خود مسئولان کشور ــ چه نمایندگان مجلس، چه مدیران قوّهی مجریّه و قضائیّه که در بین این جمعیّت حضور دارند ــ متوجّهند که این همکاری و همافزایی و همدلی را چگونه میتوان به وجود آورد؛ این امروز یک راهبرد کلّی است.
یک نفر آدم باتجربه هم که خود حاجی شمسعلی بود، با این که سن بالایی داشت، بایستی بین کسانی که مسئولیتی بر عهدهشان گذاشته شده بود، هماهنگی ایجاد میکرد و مراقب اجرای درست و دقیق مسئولیتها میبود. کافی بود این وسط چند نفر از کسانی که مسئولیت داشتند، درگیر حواشی میشدند و مسئولیتشان را درست انجام نمیدادند تا یک یا چند دیگ یا پاتیل هلیم، غیر قابل مصرف شود و تمام محتویات و زحمتهایی که صرفشان شده بود، نیست و نابود شود. این حواشی هم معمولاً دو گونه ایجاد میشدند:
رهبری در خطبهی دوم نماز عید فطر، ۱۴۰۲/۰۲/۰۲: یک راهبرد مهمّ دیگر، تمرکز بر حلّ مسائل و سرگرم نشدن و مشغول نشدن به حواشی است. حواشی ایجاد میشود؛ همیشه هم دشمن نیست که حاشیه ایجاد میکند؛ گاهی از روی غفلت و با عوامل گوناگون و انگیزههای گوناگون، یک حواشیای در اطراف یک کاری، یک حرکتی، یک شخصی، یک مدیری ایجاد میشود؛ سرگرم این حواشی نباید شد. نه مردم به این حواشی اهمّیّت بدهند، نه مسئولان خودشان را مشغول کنند؛ [همه] متمرکز بشوند روی مسائل اساسی کشور.
عاقبت آن همه هزینه، وقت و انرژی که صرف یک یا چند پاتیل چند صد کیلویی هلیم میشد، گاهی با حاشیهای به بزرگی یک خروار تکبّر و گاهی به کوچکی یک کیسه نمک یک کیلویی، به باد هوا میرفت و نتیجهاش میشد فحش و ناسزا و حرف حدیثها و شایعاتی که گاهی تا سال بعد، همان موقع و حتی تا سالهای بعدش، ادامه داشت و دارد!
هیچوقت برای خودم اثبات نشد، ولی میشنیدم که همین حواشی، گاهی باعث شده است که یک یا چند دیگ یا پاتیل هلیم خراب شود. جوری که مجبور شوند آنها را با هزار بدبختی و ضرب و زور بار نیسان کنند و مخفیانه و ترسان و لرزان از بابت همان فحشها و حرف و حدیثها، از کوچه خارج کرده و در اولین مکان مناسب و مقدور، تخلیه کنند!
یادداشت مرتبط:
خبر دارید که بعد از یکسال، گاهنامهی دستانداز، دوباره راه افتاد:
حُسن ختام:
و باز هم ویرگول و یک زخم کهنه: