Dast Andaz
Dast Andaz
خواندن ۵ دقیقه·۲ سال پیش

دیگ‌های هلیم حاجی شمسعلی!

در انتهای بُن‌بست "نصر"، کوچه‎‌ای که کودکی تا جوانی‌ام را در آن سپری کردم و هنوز هم تردد به خانه‌‎ی پدرم یادآور آن ایّام است، شب تاسوعایِ ماه محرّم هر سال، تا سه سال پیش و قبل از کرونا، حاجی شمسعلی بیست سی تا دیگ و پاتیل هلیم بار می‎‌گذاشت. به این صورت که از یکی دو ماه قبل، خانم‌‎های محلّه، راس ساعت‌های خاصی،‎ در خانه‎‌ی حاجی شمسعلی جمع می‌شدند تا حبوبات و سایر محتویات پاک کردنی این هلیم را تمیز کنند. از چند روز قبل، داربست فلزی و پایه‎‌هایی که دیگ‌‎ها باید روی آن‌ها قرار می‌گرفت، آماده می‌‎شد. یکی دو روز آخر هم، کارها خیلی زیاد می‎‌شد. کارهایی مانند: سنگ‎‌‌شور کردن و خیساندن حبوبات. ریز کردن و سرخ کردن پیازها، ذبح و خُرد کردن گوسفندهای نذری. ناگفته نماند که بخشی از حبوبات و گوسفندها را هم خود مردم تامین می‌‎کردند و بخشی هم توسط بانی نذر که حاجی شمسعلی باشد، تامین می‎‌شد.

وقتی با کپسول‌‎های گاز، زیر دیگ‌‎ها، آتش روش می‎‌شد، مسئولیت‎‌ها هم باید با دقت تقسیم می‌شدند تا مشکلی پیش نیاید. چند نفر مسئول ریختنِ به حد و اندازه‌یِ مواد و محتویات به داخل دیگ‎‌ها و پاتیل‌‎ها می‎‌شدند. چند نفر باید دائم مراقب می‌بودند تا آتشِ زیر دیگ‎‌ها کم نشود و به محض تمام شدن یک کپسول گاز، آن را با کپسول پر دیگری عوض کنند. چند نفری نیز باید مراقب می‌بودند که محتویات دیگ‎‌ها، درست همزده شوند تا مبادا دیگ یا پاتیلی ته بگیرد و بسوزد. مسئولیت‎‌های دیگری هم بودند که شاید خیلی به چشم نمی‌آمدند، ولی همگی مهم بودند. مثل کنترل تردد مردم به داخل کوچه و پیشگیری از شلوغی بیش از حدّ آنجا.

رهبری در خطبه‌ی دوم نماز عید فطر، ۱۴۰۲/۰۲/۰۲: قوای سه‌گانه باید همدلی کنند، همکاری کنند، هم‌افزایی کنند؛ قانون اساسی برای تشکیل این سه قوّه ترتیب خوبی داده است. اگر چنانچه این سه قوّه با هم به‌طور کامل همکاری کنند، کارها به هیچ وجه گره نمی‌خورد، مشکل پیدا نمی‌کند. [مسئولان کشور] مانع همدیگر نشوند؛ راه را برای همدیگر هموار کنند، باز کنند. خود مسئولان کشور ــ چه نمایندگان مجلس، چه مدیران قوّه‌ی مجریّه و قضائیّه که در بین این جمعیّت حضور دارند ــ متوجّهند که این همکاری و هم‌افزایی و همدلی را چگونه می‌توان به وجود آورد؛ این امروز یک راهبرد کلّی است.

یک نفر آدم باتجربه هم که خود حاجی شمسعلی بود، با این که سن بالایی داشت، بایستی بین کسانی که مسئولیتی بر عهده‌شان گذاشته شده بود، هماهنگی ایجاد می‌کرد و مراقب اجرای درست و دقیق مسئولیت‌ها می‌بود. کافی بود این وسط چند نفر از کسانی که مسئولیت داشتند، درگیر حواشی می‌شدند و مسئولیت‌شان را درست انجام نمی‌دادند تا یک یا چند دیگ یا پاتیل هلیم، غیر قابل مصرف شود و تمام محتویات و زحمت‌هایی که صرفشان شده بود، نیست و نابود شود. این حواشی هم معمولاً دو گونه ایجاد می‌شدند:

  • حاشیه‎‌هایی که خواسته یا نخواسته، توسط کسانی که مسئولیتی گردنشان بود ایجاد می‌شد. مثلاً یکی از افراد دارای مسئولیت، وسط کار منم منمش می‌گرفت و جوری ژست می‌گرفت که مثلاً مسئولیت من از بقیه بیشتر و سخت‎‌تر است و دارد به من ظلم می‌شود و به همین بهانه کارش را درست انجام نمی‌داد و یا نمی‌گذاشت بقیه کارشان را درست انجام دهند!
  • حاشیه‌‎هایی هم بودند که به عمد و البته بیشتر سهوی، از سوی کسانی که دور و اطراف دیگ‌های هلیم بودند و مسئولیتی نداشتند، برای آن‌هایی که مسئولیتی داشتند، ایجاد می‌شد. مثلاً طرف یک کیسه‌ی یک کیلویی نمک نذر کرده بود و بدون هماهنگی می‌خواست آن را داخل دیگی بریزد. اگر جلویش را نمی‌گرفتند، یک دیگ را هدر می‌داد و یا کاری می‌کرد که به جای این که مردم موقع خوردن هلیم نذری، بگویند نذرکم مقبول و سعیکم مشکور! نذرتان قبول باشد ان شاءالله، بگویند مرده‌‎شورتان را ببرند با این نذری پختن‌تان! وقتی بلد نیستید، بی‌خود می‎‌کنید این همه نعمت خدا و و قت خودتان و مردم را تلف می‌‎کنید! آخر این هلیم است یا آب نمک؟ اگر هم جلویش را می‌گرفتند و می‌گفتند حاجی! نمک ریختن توی دیگ هلیم، حساب و کتاب دارد، همین‌جوری کشکی گتره‌ای که نیست. به تریج قبایش بر می‌خورد و جور دیگری حاشیه درست می‌کرد و باعث به هم خوردن فضای معنوی مراسم و بروز ناهماهنگی بین دست‌اندرکاران نذری می‌شد.
رهبری در خطبه‌ی دوم نماز عید فطر، ۱۴۰۲/۰۲/۰۲: یک راهبرد مهمّ دیگر، تمرکز بر حلّ مسائل و سرگرم نشدن و مشغول نشدن به حواشی است. حواشی ایجاد می‌شود؛ همیشه هم دشمن نیست که حاشیه ایجاد می‌کند؛ گاهی از روی غفلت و با عوامل گوناگون و انگیزه‌های گوناگون، یک حواشی‌ای در اطراف یک کاری، یک حرکتی، یک شخصی، یک مدیری ایجاد می‌شود؛ سرگرم این حواشی نباید شد. نه مردم به این حواشی اهمّیّت بدهند، نه مسئولان خودشان را مشغول کنند؛ [همه] متمرکز بشوند روی مسائل اساسی کشور.

عاقبت آن همه هزینه، وقت و انرژی که صرف یک یا چند پاتیل چند صد کیلویی هلیم می‎‌شد، گاهی با حاشیه‌‎ای به بزرگی یک خروار تکبّر و گاهی به کوچکی‎ یک کیسه نمک یک کیلویی، به باد هوا می‌رفت و نتیجه‌اش می‌شد فحش و ناسزا و حرف حدیث‎‌ها و شایعاتی که گاهی تا سال بعد، همان موقع و حتی تا سال‎‌های بعدش، ادامه داشت و دارد!

هیچ‌وقت برای خودم اثبات نشد، ولی می‌شنیدم که همین حواشی، گاهی باعث شده است که یک یا چند دیگ یا پاتیل هلیم خراب شود. جوری که مجبور شوند آن‌ها را با هزار بدبختی و ضرب و زور بار نیسان کنند و مخفیانه و ترسان و لرزان از بابت همان فحش‌ها و حرف و حدیث‌ها، از کوچه خارج کرده و در اولین مکان مناسب و مقدور، تخلیه کنند!

یادداشت مرتبط:
https://virgool.io/@Jalal-Mohseni-Sh/%D9%86%D9%85%DB%8C-%D8%AA%D9%88%D8%A7%D9%86%DB%8C-%DB%8C%DA%A9-%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C-%D8%B1%D8%A7-%D8%A7%D8%B2-%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C-%D8%AF%DB%8C%DA%AF%D8%B1-%D8%AC%D8%AF%D8%A7%DA%A9%D9%86%DB%8C-sznpevukusik
https://virgool.io/@Jalal-Mohseni-Sh/%D8%A8%D8%B1%D9%88-%D8%AF%DA%A9%D8%AA%D8%B1-%D8%AE%D9%88%D8%AF%D8%AA-%D8%B1%D8%A7-%D9%85%D8%B9%D8%A7%D9%84%D8%AC%D9%87-%DA%A9%D9%86-%DA%A9%D9%87-%D8%A7%DB%8C%D9%86%D9%82%D8%AF%D8%B1-c3hmgwqyoqgl
https://virgool.io/@Jalal-Mohseni-Sh/%D8%A2%DB%8C%D8%A7-%D8%B4%D8%B9%D8%A7%D8%B1-%D8%B3%D8%A7%D9%84-%DB%B1%DB%B4%DB%B0%DB%B2-%D8%B1%D9%87%D8%A8%D8%B1%DB%8C-%D8%AA%D8%AD%D9%82%D9%82-%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%87%D8%AF-%DB%8C%D8%A7%D9%81%D8%AA-neh8verlplas
خبر دارید که بعد از یکسال، گاهنامه‎‌ی دست‎‌انداز، دوباره راه افتاد:
https://virgool.io/Gahnameh-Dast-Andaz/%DA%AF%D8%A7%D9%87%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%AF%D8%B3%D8%AA-%D8%A7%D9%86%D8%AF%D8%A7%D8%B2-%D8%B4%D9%85%D8%A7%D8%B1%D9%87-%DB%B2%DB%B3-%D8%B4%D8%B1%D9%88%D8%B9%DB%8C-%D8%AF%D9%88%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-cjpyoppmbd21
حُسن ختام:
  • از مجموعه قصه‌های «عسل و بابا»، قصه‌ی «کک به تنور»، داستانی فولکلور به روایت فضل‎‌الله مهتدی با صدای محسن مردانی:
https://www.aparat.com/v/hG5r4
  • تبدیل همان قصه به گویش یزدی با صدای محسن سالاری:
https://www.aparat.com/v/wjHyp
و باز هم ویرگول و یک زخم کهنه:
ایرانبه یک بیابان برای سر گذاشتن در حوالی کرج نیازمندیمچرا به هر جایی که نگاه می‌کنم سگی می‌زند و گربه‌ای می‌رقصد؟چرا هنوز یک‌ماه از سال ۱۴۰۲ نگذشته است شعار سال رهبری را دارند برعکس عملی می‌کنند؟تردیدی ندارم که بالاخره یک روز همه‌چیز درست می‌شود فقط یک‌وقت تا آن روز خودم خراب نشده باشم؟ البته اگر تا الان خراب نشده باشم
«دنباله‌‎روِ هرکسی نباش، ولی از هرکسی توانستی یاد بگیر!» آدرس سایت: dastandaz.com | ویراستی: Dast_andaz@ | ایمیل: mohsenijalal@yahoo.com
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید