در حکومت اسلامی مفسد اقتصادی باید خار و حقیر شود ولی در حکومت ما، احترامی که یک مفسد اقتصادی دارد، هرگز یک تولیدکنندهی بینوا ندارد. تولیدکنندهای که دارد با چنگ و دندان، چرخهای کارخانهی خودش را میچرخاند و با تمام وجود رو به روی حرص و ولع بیپایان واردکنندههای صاحب نفوذ، قاچاقچیهای خُرد و کلان، بخشنامههای متعدد و متناقص دست و پاگیر و نوسانات شدید اقتصادی، ایستادگی میکند. تولیدکنندهای که گاهی حتی باید خودروی زیر پایش را بفروشد تا بتواند حقوق کارگرانش را پرداخت کند!
وَ إِنِّي أُقْسِمُ بِاللَّهِ قَسَماً صَادِقاً لَئِنْ بَلَغَنِي أَنَّكَ خُنْتَ مِنْ فَيْءِ الْمُسْلِمِينَ شَيْئاً صَغِيراً أَوْ كَبِيراً، لَأَشُدَّنَّ عَلَيْكَ شَدَّةً تَدَعُكَ قَلِيلَ الْوَفْرِ، ثَقِيلَ الظَّهْرِ، ضَئِيلَ الْأَمْرِ؛ وَ السَّلَام: به خدا سوگند مىخورم، سوگندى راست كه اگر به من خبر رسد كه در غنايم مسلمانان به اندك يا بسيار خيانت كرده اى، چنان بر تو سخت گيرم كه كممايه مانى و بار هزينه عيال بر دوشت سنگينى كند و حقير و خوار شوى. و السلام.
فَاتَّقِ اللَّهَ وَ ارْدُدْ إِلَى هَؤُلَاءِ الْقَوْمِ أَمْوَالَهُمْ، فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ ثُمَّ أَمْكَنَنِي اللَّهُ مِنْكَ لَأُعْذِرَنَّ إِلَى اللَّهِ فِيكَ وَ لَأَضْرِبَنَّكَ بِسَيْفِي الَّذِي مَا ضَرَبْتُ بِهِ أَحَداً إِلَّا دَخَلَ النَّارَ؛ وَ وَ اللَّهِ لَوْ أَنَّ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ فَعَلَا مِثْلَ الَّذِي فَعَلْتَ مَا كَانَتْ لَهُمَا عِنْدِي هَوَادَةٌ وَ لَا ظَفِرَا مِنِّي بِإِرَادَةٍ حَتَّى آخُذَ الْحَقَّ مِنْهُمَا وَ أُزِيحَ الْبَاطِلَ عَنْ مَظْلَمَتِهِمَا: پس از خدا بترس، و اموال آنان را باز گردان، و اگر چنين نكنى و خدا مرا فرصت دهد تا بر تو دست يابم، تو را كيفر خواهم كرد، كه نزد خدا عذرخواه من باشد، و با شمشيرى تو را مىزنم كه به هر كس زدم وارد دوزخ گرديد. سوگند به خدا اگر حسن و حسين چنان مىكردند كه تو انجام دادى، از من روى خوش نمىديدند و به آرزو نمىرسيدند تا آن كه حق را از آنان باز پس ستانم، و باطلى را كه به دستم پديد آمده نابود سازم.
ثُمَّ اخْتَرْ لِلْحُکْمِ بَيْنَ النَّاسِ أَفْضَلَ رَعِيَّتِکَ فِي نَفْسِکَ، مِمَّنْ لاَ تَضِيقُ بِهِ الاُْمُورُ، وَلاَ تُمَحِّکُهُ الْخُصُومُ، وَلاَ يَتَمَادَى فِي الزَّلَّةِ، وَلاَ يَحْصَرُ مِنَ الْفَيْءِ إِلَى الْحَقِّ إِذَا عَرَفَهُ، وَلاَ تُشْرِفُ نَفْسُهُ عَلَى طَمَع، وَلاَ يَکْتَفِي بِأَدْنَى فَهْم دُونَ أَقْصَاهُ; وَأَوْقَفَهُمْ فِي الشُّبُهَاتِ، وَآخَذَهُمْ بِالْحُجَجِ، وَأَقَلَّهُمْ تَبَرُّماً بِمُرَاجَعَةِ الْخَصْمِ، وَأَصْبَرَهُمْ عَلَى تَکَشُّفِ الاُْمُورِ، وَأَصْرَمَهُمْ عِنْدَ اتِّضَاحِ الْحُکْمِ، مِمَّنْ لاَ يَزْدَهِيهِ إِطْرَاءٌ وَلاَ يَسْتَمِيلُهُ إِغْرَاءٌ وَأُولَئِکَ قَلِيلٌ، ثُمَّ أَکْثِرْ تَعَاهُدَ قَضَائِهِ، وَافْسَحْ لَهُ فِي الْبَذْلِ مَا يُزِيلُ عِلَّتَهُ، وَتَقِلُّ مَعَهُ حَاجَتُهُ إِلَى النَّاسِ. وَأَعْطِهِ مِنَ الْمَنْزِلَةِ لَدَيْکَ مَا لاَ يَطْمَعُ فِيهِ غَيْرُهُ مِنْ خَاصَّتِکَ، لِيَأْمَنَ بِذَلِکَ اغْتِيَالَ الرِّجَالِ لَهُ عِنْدَکَ. فَانْظُرْ فِي ذَلِکَ نَظَراً بَلِيغاً، فَإِنَّ هَذَا الدِّينَ قَدْ کَانَ أَسِيراً فِي أَيْدِي الاَْشْرَارِ، يُعْمَلُ فِيهِ بِالْهَوَى، وَتُطْلَبُ بِهِ الدُّنْيَا: سپس از ميان مردم، برترين فرد نزد خود را براى قضاوت انتخاب كن، كسانى كه مراجعهی فراوان، آنها را به ستوه نياورد، و برخورد مخالفان با يكديگر او را خشمناك نسازد، در اشتباهاتش پافشارى نكند، و بازگشت به حق پس از آگاهى براى او دشوار نباشد، طمع را از دل ريشهكن كند، و در شناخت مطالب با تحقيقى اندك رضايت ندهد، و در شبهات از همه با احتياطتر عمل كند، و در يافتن دليل اصرار او از همه بيشتر باشد، و در مراجعه پياپى شاكيان خسته نشود. در كشف امور از همه شكيباتر، و پس از آشكار شدن حقيقت، در فصل خصومت از همه برندهتر باشد، كسى كه ستايش فراوان او را فريب ندهد، و چربزبانى او را منحرف نسازد و چنين كسانى بسيار اندكند. پس از انتخاب قاضى، هر چه بيشتر در قضاوتهاى او بينديش، و آنقدر به او ببخش كه نيازهاى او بر طرف گردد، و به مردم نيازمند نباشد، و از نظر مقام و منزلت آنقدر او را گرامى دار كه نزديكان تو، به نفوذ در او طمع نكنند، تا از توطئهی آنان در نزد تو در امان باشد. در دستوراتى كه دادم نيك بنگر كه همانا اين دين در دست بدكاران اسير گشته بود، كه با نام دين به هواپرستى پرداخته، و دنياى خود را به دست مىآوردند.
تا زمانی که فساد و مفسد، در هر شکل، لباس و در هر رتبه، درجه و مقامی، راحت جولان بدهند و با وقاحت تمام به پاکان جامعه زباندرازی کنند، اتّفاقی برای اقتصاد این کشور نخواهد افتاد. نه تورمی مهار خواهد شد و نه تولیدی رشد خواهد کرد. وقتی کتاب «خاطرات حاجی سیاح» را که روایت ۱۵۰ سال پیش بود میخواندم رسیدم به جایی که ایشان در یکی از بازارهای معروف ایران گشت میزد و از اینکه قالب کالاهای بازار، وارداتی و ساخت روس بودند، شکوه و گلایه میکرد. با خودم گفتم یک قرن و نیم گذشته است و همین الان هم اگر حاج سیاح به آن بازار برود، با وضعیتی تقریباً مشابه با همان سال، مواجه خواهد شد. مستند پرترهی «امین الضرب» ساختهی خوب و قابل تامل آقای "جمشید بیات ترک" را هم که میدیدم به این نتیجه رسیدم که تولیدکنندگان داخلی ما همین امروز هم دارند با مشکلاتی که حاج محمدحسن امینالضرب، بیش از یک قرن پیش با آنها دست و پنجه نرم کرد، دست و پنجه نرم میکنند.
«میخواهم بگویم تا اقتصاد ایران یک بار، برای همیشه، به صورت اصولی و نه به صورت دستوری، سلیقهای، مندرآوردی و با تجویز مسکنهای موقتی، درمان نشود، همین آش است و همین کاسه. اگر تا روز قیامت شعار هر سال را، شعاری اقتصادی بگذاریم، اتّفاق مبارکی نخواهد افتاد. کار، دیگر از مقام شعار گذشته است، باید فکری اساسی و اصولی کرد. همان چیزی که گویا کمتر مسئولی حاضر است از سدّ تعارض منافع حزبی، گروهی و شخصیاش بگذرد و به آن تن دهد.»
یادداشتهای مرتبط:
آخرین یادداشتها:
حُسن ختام متنی: به نقل از کتاب «طوطی فلوبر» نوشتهی «جولین بارنز»
کتابها میگویند: او به این دلیل این کار را انجام داد. زندگی میگوید: او این کار را انجام داد. کتابها، آن جاهایی هستند که مسائل برایتان توضیح داده میشود و زندگی جایی است که در آن، توضیحی در کار نیست. تعجب نمیکنم که برخی از افراد، کتابها را ترجیح میدهند.
حُسن ختام صوتی:
دوستان از این پس کمتر به نظرهای شما پاسخ خواهم داد و شاید تا اطلاع ثانوی اصلاً پاسخی ندهم. البته اطمینان داشته باشید که نظرهای مثبت و منفی شما را میخوانم و میآموزم. از شما معذرت میخواهم. رسم ادب این است که پاسخ بدهم. امّا شما به بزرگواری خودتان این جسارت بنده را ببخشید. قصد دارم اگر عمری و توانی باقی باشد از این پس بیشتر مطالعه کنم و بیشتر برای شما بنویسم.