گفت:می تونی قیمت دیس غذاخوری استیل رو برام از اینترنت در بیاری؟
گفتم:برای چی می خواید؟چه تعدادی؟
گفت:برای مراسم های مسجد روستامون می خوام.هزار و دویست تا.
گفتم:چی شد به این فکر افتادید؟
گفت:راستش دهه محرم رفته بودم روستامون.اونجا دیدم که دارن نذری رو توی بشقاب های ملامین رنگ و رو رفته ی درب و داغون می دن.همونجا نذر کردم اگه مشکلم حلّ شد،هزار دویست تا از این دیس های استیل بگیرم تا برای باقیات صالحاتم بمونه.
گفتم:نذرتون قبول باشه انشالّا.ولی به گمونم قیمت این دیسا حدود بیست میلیون تومن بشه ها.مشکلتون اینقدر بزرگه؟!
گفت:پس چی که بزرگه.دویست میلیون تومن مالیات برام بریدن!
گفتم:حالا قراره کی پرداختش کنید؟
گفت:پرداختش کنم؟مگه کلّمو خر گاز گرفته که پول بی زبونم رو بدم اینا بخورن!
گفتم:پس چه جوری قراره مشکلتون حل بشه؟
گفت:یه پارتی پیدا کردم.قرار شده ده درصدش رو بگیره،بقیه ش رو بمالونه!!!
بخشی از دعای هشتم صحیفه سجّادیّه:«بار خدایا به تو پناه میآورم از طغیان آز و تندی خشم و چیرگی حسد و سستی صبر و کمی قناعت و بدی اخلاق و زیادهروی در شهوت و پافشاری در عَصَبیت.»
بخشی از حکمت دوم نهج البلاغه:«هر کس طمع پیشه کند خود را حقیر ساخته است.»
دو مطلب قبلیم:
آخرین پست های منتشر شده با هشتگ«حال خوبتو با من تقسیم کن»: