همین اول کار تا شبهه ای پیش نیومده در مورد عبارت"سوراخای گَفدار"خدمت شما عرض کنم که مدتی پیش پنج روزی رفته بودم یزد.برادر خانم یزدیم هر بار که سوراخ یا سوراخایی در دل کوه های اونجا دید_که به گمان خودش مشکوک به داشتن گنج بود_گفت:"این سوراخا رو می بینی؟سوراخای گَفدارن!"
بله سوراخای گَفدار یعنی سوراخایی که حرفی برای گفتن دارند!
نکته مهمّ ماجرا اینه که سودای یافتن گنج و یک شبه ره صد ساله رفتن(البته از نقطه نظر مالی و کسب پول مُفت و بدون زحمت!)داره در بین خیلی از مردم این مرز و بوم و مخصوصاً جوونا،مُسری می شه و کم کم نصیحت سعدی علیه الرحمه داره به باد فراموشی سپرده می شه که گفت:
نابرده رنج گنج میسر نمیشود
مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد
حتماً می گید سندت برای این حرف چیه؟چرا این حرف رو می زنی؟حق هم دارید حرف بی سند مثل بُز بدون شیر یا شیر بی یال و دم و اشکم می مونه!
یه سری به کانال های اجتماعی کسانی که خودشون رو "استاد تفسیر علائم باستانی"خطاب می کنند بزنید و ببینید که چقدر عضو دارند و ملّت چه جوری برای رسیدن به گنج دارن سر و دست می شکونند.یکی از این اساتید برای این که بیاد ببینه سوراخی که شما پیدا کردید یه سوراخ گَفدار هست یا نه،حداقل سه میلیون تومن می گیره.
گفتم کانالهای اجتماعی یه وقت گمان نکنید دست انداز هم بعله!شاید باور نکنید ولی بنده هنوز گوشی اندروید دار ندارم.چند روزی که یزد بودم،برادر همسرم نیمی از وقت شریفش رو توی این کانالها صرف کرد و به واسطه حرفهایی که او می زد و تصاویر و نوشته هایی که او بهم نشون داد،خیلی از این اطلاعات رو کسب کردم.
حکایت تنبلی ما فقط به قصّه پیدا کردن گنج ختم نمی شه.فکر و ذکر خیل عظیمی از مردم همیشه در صحنه ما این روزا شده اینکه با پولشون(از چندر غاز گرفته تا چندر نهنگ!) چه طوری بدون زحمت،کسب درآمد کنند.امروز چی رو بخرن و فردا چی رو بفروشن تا پولدارتر بشن!
و امّا:
نکته آخر:
روز آخری که می خواستم از یزد برگردم مصادف شد با روز عرفه.برای خواندن دعای عرفه به قبرستانی رفتیم که چند تن از بستگانمون اونجا خوابیده بودند.همون جا دوزاریم افتاد که گَفدارترین سوراخ دنیا،سوراخ قبره!
مطالبی که در یک هفته اخیر نوشتم:
مطلب هایی که در یک هفته اخیر در چالش"حال خوبتو با من تقسیم کن"منتشر شدند:
هیچ نبشته نیست که به یکبار خواندن نیرزد.ابوالفضل بیهقی