Dast Andaz
Dast Andaz
خواندن ۲ دقیقه·۲ سال پیش

فتح ریگ!

از کوه بالا می‌رویم. به بالای کوه می‌رسیم و سرشار از حس قدرت و لذّت صعود، به پایین می‌نگریم. حالا اگر آن کوه آن‌قدر کوچک و خُرد حقیر شود تا به اندازه‌ی یک ریگ در بیاید و این ریگ داخل یکی از کفش‌های ما بیفتد از راه رفتن باز می‌مانیم. باید در اولین فرصت بایستیم، آن لنگه کفشمان را در بیاوریم و بتکانیم تا از شرّ آن ریگ خلاص شویم.

بیایید:

عظمت کوه را با حقارت ریگ مقایسه کنیم!

بزرگواری کوه را با خُردی و عجز ریگ مقایسه کنیم!

احساس لذّت قرار گرفتن بر روی یک کوه را با احساس ذلّت ناشی از قرار گرفتن بر روی یک ریگ، مقایسه کنیم!

اینجا چه خبر است؟ چه نکته‌ای در اینجا پنهان مانده است؟!

مگر کوه و ریگ هر دو از جنس سنگ نیستند؟!

چرا رفتن بر روی یک کوه عظیم، با وجود تمام سختی‌هایش، لذّتبخش و رفتن بر روی یک ریگ حقیر، با وجود تمام آسانی‌اش، ذلّه‌کننده و ملال‌آفرین؟!

دیده‌‎ام کسانی‌که رفتن بر روی ریگ را فتح پنداشته‌ و مسرورانه جشنِ صعود گرفته‌اند!

و: چه بسا بر ریگ‌رفتگانِ هوچی‌گری که متوهّمانه آواز فتح و سرور سر داده‌اند!

و: چه بسا بر قلّه‌رفتگان باوقاری که فروتنانه فتحشان را به سکوت نشسته‌اند!

چه مضحک و قابل ترحّمند بر ریگ‌رفتگانی که به بر‌قلّه‌رفتگان فخر می‌فروشند!
چه عظیمند بر قلّه‌رفتگانی که این صحنه را با سکوت و تبسم به نظاره نشسته‌اند!
دو یادداشت‌ پیشین:
https://virgool.io/Trying/%D8%A7%D9%85%D8%AA%D8%AD%D8%A7%D9%86%D8%B4-%DA%A9%D9%8F%D9%86-%D9%87%D9%81%D8%AA-%D9%84%D8%A8%D8%A7%D8%B3-%DA%AF%D8%B1%D9%85%D8%AA%D8%B1-%D8%B4%D8%B9%D9%84%D9%87-%DB%8C-%DA%A9%D9%85%D8%AA%D8%B1-rozlewagkaxm
https://virgool.io/weeklyChallenge/%DA%AF%D8%B1%D8%A8%D9%87-%D8%A7%DB%8C-%DA%A9%D9%87-%D9%82%D8%AF%D8%B1%D8%AA-%D8%AA%DA%A9%D9%84%D9%85-%D8%AF%D8%A7%D8%B4%D8%AA-%D9%88-%D9%85%DB%8C-%D8%AA%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%B3%D8%AA-%D8%A8%DA%AF%D9%88%DB%8C%D8%AF-%DA%A9%D9%88%DA%86%D9%88%D9%84%D9%88%DB%8C-%D9%82%D8%B4%D9%86%DA%AF%D9%85-exgyimb3ncxa
اگر بهانه‌ی برای نوشتن می‌خواهید به انتشارات «چالش هفته» سر بزنید.
اگر کمی حال خوب می‌خواهید، در لابلای یادداشت‌های هشتگ «حال خوبتو با من تقسیم کن» بگردید.
حُسن ختام: به نقل از کتاب «کتاب خدای چیزهای کوچک» نوشته‎‌ی «ارونداتی روی»

و هوا پر بود از افکار و موضوعاتی برای گفتن. امّا در این‌جور مواقع، همیشه فقط چیزهای کوچک گفته می‎‌شوند. چیزهای بزرگ، ناگفته و در خفا درون آدم باقی می‎‌مانند.

۱۴ عنوان از یادداشت‎‌های کاملاً احتمالی بعدی که در حال خاک خوردن در پیش‎‌نویس هستند:
چالش هفته! (چالش ۲۲: متن سخنرانی شیطان در اجلاس جهانی شیطان‎‌پرستان!)
مسئولین عزیز! اسب لاغر میان به کار آید روز میدان، نه گاو پرواری!
چند پیشنهاد دوستانه برای خروج ویرگول از بحران مالی و کاربری!
وقتی می‎‌گوییم فلانی منفی‌‎باف است، چه می‌‎گوییم؟!
من یک بی‌‎سوادم و به بی‎‌سوادی‌‎ام افتخار می‌‎کنم!
شروع پویش "کتاب مسافر" | ?️ به سفر می‎‌روند!
زباله‌ی یک موجود، گنج موجود دیگری است!
شرم و حیا رفت، ما ماندیم و حتی خندیدیم!
شاهزاده آدل‎‌هاید سیاه‌سُرفه گرفته است!
یک درنگ بر هنگِ منگ و لنگ فرهنگ!
گفتگو نمی‌کنم، پس نیستم!
رهبر کیه مگه؟!
گور پدر کتاب!
سرریز! (یک)
حال خوبتو با من تقسیم کندلنوشتهخودشناسیزندگیداستان
«دنباله‌‎روِ هرکسی نباش، ولی از هرکسی توانستی یاد بگیر!» آدرس سایت: dastandaz.com | ویراستی: Dast_andaz@ | ایمیل: mohsenijalal@yahoo.com
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید