تا به حال به مطالب فلسفی یا علمی برخوردهاید که پر از کلمات قلمبهسلمبه باشد؟ نویسندهی اینگونه مطالب از دو حالت خارج نیست. یا واقعاً عالم و فیلسوف است و برای رساندن مفاهیم پیچیدهی آنچه میداند چارهای جز استفاده از این کلمات ندارد و یا اینکه چیزی از علم و فلسفه نمیداند و برای اینکه خود را عالم یا فیلسوف جلوه دهد و بگوید که من آنم که رستم بود پهلوان، با چسباندن کلمات قلمبهسلمبه به هم، سعی دارد هوش از سر مخاطب بینوا و ازهمهجا بیخبر ببرد.
در اثبات این ادعا میتوان اقدام جالب و نسبتاً طنز آلن سوکال (استاد فیزیک دانشگاه نیویورک) را مثال زد. او در سال ۱۹۹۶ مقالهای چرت و پرت و به قول مرحوم دهخدا چرند و پرند امّا سرشار از کلمات قلمبهسلمبه نوشت و برای چاپ آن را به نشریه Social Text سپرد. در کمال تعجب دبیران این نشریه که سختگیری علمیشان زبانزد مجامع علمی بود، مقاله را تایید و به چاپ رساندند!
طنزِ ماجرا این جا بود که این مقاله بیاندازه پیچیده و به همان اندازه بیمعنا و بیربط است، ولی چنان به ظاهر روشنفکرمآبانه و ژرف به نگارش درآمده بود که هیچ یک از اعضای تحریریه این نشریه جرات ایراد گرفتن به هیچ بخشی از آن را پیدا نکردند و چشمبسته دست به انتشارش زدند.
سوکال برای آزمودن جامعه متفکر پستمدرن، دست به انتشار این مقالهی مزخرف زد. مقالهای پر از لفاظیهای فلسفی، آسمانریسمانهای پسانوگرا و استفادههای کاملاً نارسا، نابهجا یا نادرست بعضی متفکران از مفاهیم علوم طبیعی و نظری که به هرمنوتیک، جامعهشناسی، روانشناسی و فمینیسم پیوندشان زده بود!
بعد از چاپ مقاله توسط این نشریه پسانوگرا، "سوکال" قضیه را فاش و شروع به اثبات این میکند که چطور بهسادگی توانسته دبیران نشریه را با متنی چنین بیربط ولی درستنما مرغوب و آنان را بیهیچ زحمتی تشویق به چاپ چنین چرندیاتی بکند!
این ماجرای سوکال، به شوخی فریبدهنده سوکال نیز معروف است.
چرندیات پستمدرن؛ سوءاستفاده روشنفکران پستمدرن از علم عنوان کتابی است از آلن سوکال و ژان بریکمون که در مورد سوءاستفاده برخی روشنفکران و فیلسوفان پستمدرن از مفاهیم و نظریههای علمی برای نوگرانمایی یا بالاتر نشان دادن بار علمی نظریات و مقالات خود صحبت میکند.
از دانشمندانی که به این کتاب واکنش مثبت نشان داد ریچارد داوکینز بود که در مقالهای تحلیلی بر این کتاب، در مورد بخش لاکان نوشت: «لازم نیست تبحّر "سوکال" و "بریکمون" را در ریاضیات داشته باشیم تا بفهمیم که نویسندهی چنین چیزهایی «ساختگی» است. شاید، وقتی از مفاهیم غیرعلمی صحبت میکند، اصالت داشته باشد، اما، وقتی یک فیلسوف عضو نعوظکنندهی بدن مرد را با ریشهی دوم عدد منهای یک برابر میکند، در زمینه مباحثی که من سررشتهای از آنها ندارم، در چشم من تمام اعتبار خود را از دست میدهد.»
لُب کلام: هر کسی که قلمبه سلمبه صحبت می کند یا می نویسد، حتماً عالم یا فیلسوف نیست. همین!
مطلب قبلیم:
پست های جدید منتشر شده با هشتگ«حال خوبتو با من تقسیم کن»: