معاویّه نامهای اندرزگونه و حق به جانب در زیر سوال بردن بیعت حضرت علی علیهالسلام، برای ایشان ارسال میکند که در آن از قرآن نیز تضمین گرفته است و حضرت نیز پاسخی درخور که همان نامهی شماره هفت نهجالبلاغه است را به او میدهد.
امّا نامهی حضرت علی علیهالسلام شامل نکتههای زیادی است که بنده فقط به یکی از آنها که به نوعی با دست به قلم شدن و نوشتن که جزو علایق مشترک خیلی از ما ویرگولیهاست، ربط دارد را در اینجا خواهم آورد.
حتماً دیدهاید افرادی مثل خودم را که گاهی در نوشتههایش و برای اثبات حرفهایش، از قرآن، احادیث و یا از کتب و سخنان دیگران تضمین میآورد. همینقدر بدانید که این تضمینها لزوماً نمیتوانند دلیلی کافی بر حق بودن آن نوشتهها باشند. حضرت در بخشی از نامهشان، ویژگیهای معاویه در مقام نویسندهی آن نامهی حق به جانب را چنین برمیشمارند:
وَ کِتَابُ امْرِئ لَیْسَ لَهُ بَصَرٌ یَهْدِیهِ، وَلاَ قَائِدٌ یُرْشِدُهُ، قَدْ دَعَاهُ الْهَوَى فَأَجَابَهُ، وَ قَادَهُ الضَّلاَلُ فَاتَّبَعَهُ، فَهَجَرَ لاَغِطاً، وَضَلَّ خَابِطاً.
نوشتهی کسی است که:
چشم بینایی ندارد تا راهنماییاش کند
و نه پیشوایی که او را تربیت کند؛
هوسها او را فراخواندهاند و او هم پاسخ داده
و گمراهی، رهبریاش نموده، او هم پیروی کرده است.
از این رو، سخن یاوه را به گفتار آورده
و بیحساب و بینش در مسیر گمراهی افتاده است.
بدون تردید این ویژگیهای مذموم فقط مربوط به نوشتار نیست و آنها را به گفتار نیز میتوان تعمیم داد.
دقتّ به ویژگیهای مذمومی که حضرت برای معاویه در مقام نویسنده برمیشمارد نشان میدهد که اوقاتی هستند که گاهی اگر ننویسیم و حرفی نزنیم، پسندیدهتر است.
مثل وقتی که چشم بینایِ راهنمایی نسبت به وقایع نداریم.
مثل وقتی که مربّی خوبی برای راهی که در پیش گرفتهایم نداریم.
مثل وقتی که هوس بر ما مسلّط است.
مثل وقتی که گمراهی رهبریمان میکند.
همین وقتها است که برای حق جلوه دادن ناحقی، به هر دستاویزی که بتوانیم، چنگ میزنیم. آن دستاویز میتواند کلام خدای متعال، کلام ائمّه (علیهالسلام) و یا هر چیز مقدّس دیگری نیز باشد. استفاده از کلام حق برای اثبات حرفی ناحق، از مهارتهای عجیبِ آدمیزاد است. یکی از نمونههای تاریخی این پدیده، ماجرای قرآن بر سر نیزه کردن عمر و عاص و شعار "لَا حُكْمَ إِلَّا لِلَّه (هیچ حکمی جز حکم خداوند نیست)" سردادن از سوی خوارج در اعتراض به حَکَمیت در جنگ صفین بود. حضرت علی علیهالسلام در واکنش به شعار «لا حکم الا لله»، فرمود: «کلمه الحق یراد به الباطل: این شعار، سخن حقی است که از آن معنای باطلی اراده شده است.»
یادداشت مرتبط:
دو یادداشت پیشین:
برای دستیابی به لینک آخرین و تنها دستهبندی نوشتههای دستانداز، میتوانید به این یادداشت مراجعه کنید.
اگر دوست داری بنویسی ولی نمیدونی چی بنویسی، یه سری به پُست پایاننامهی دستانداز! (آخرین گاهنامه) بزن!
اگر وقت دارید: به نوشتههای هشتگ «حال خوبتو با من تقسیم کن» سر بزنید و اگر خودتان حال خوبی برای تقسیم داشتید، لطفاً دست دست نکنید و آن را با این هشتگ بین دوستان خودتان تقسیم کنید. بِسمِالله.
حُسن ختام: