M.jan·۳ روز پیشداستان سحر آرام قسمت۳رمان سحر آرام:ماجرای سحر:فصل سوم... اینن اییننن... سرده..... اینننن ..... یا خدااا......... انگاار .......چششمم..... چشم دارههه..........دم…
M.jan·۳ روز پیشداستان سحر آرام قسمت ۲رمان سحر آرام:ماجرای سحرفصل دو :همون لحظه ساناز گفت: سحر جون آروم باش خب؟_چی؟_ هیسسسسسسنفهمیدم چیشد فقط حس کردم یه چیزی شبیه دستمال نمیذاره…
M.jan·۳ روز پیشداستان سحر آرامرمان سحر آرام:ماجرای سحرفصل اول:چند روزی بود که هر روز با خانواده سر کارام دع…