من به این اوراق کهن می اندیشم
به اسرار میان حروف
به پژواک طعم فراموشی آن لحظه ی مقدس با عطر بلوط و نارگیل تزئین شده
من از جاده ی میان نیستی و پوچی امده ام
من راز نُت های پنهان پیانو های خاک خورده را میدانم
و از دل اعداد ناشناخته ی دفتر ریاضی های اول دبستانی ها امده ام
آه
باد می اید
و من ب عمق تاریخ می اندیشم
به همانجا که یک شب شعر خودکشی کرد
و تاریخ از درون یخ زد
و خورشید برای همیشه بار سفر بست...
~مانا
باد می
و من ب عمق تاریخ می
به همانجا که یک شب شعر خودکشی
و تاریخ از درون یخ