خودنویس
خودنویس
خواندن ۳ دقیقه·۱ ماه پیش

مادر بودن در رابطه

تو تمام زندگیم مادر بودم. من از روی قهرمان بازی ، مادری نکردم. صرفا این نقش رو از سن کم خوب یاد گرفته بودم : مراقب آدم ها بودن . راستش این نقش رو دوست داشتم و باهاش راحت بودم.

وقتی اولین بار عاشق شدم فهمیدم رابطه ی عاطفی از بقیه ی روابط ما مستثنی نمیشه . زبان عشق ما و نوع محبت کردن ما توی روابط عاطفی یهویی «متفاوت» نمیشه .

وقتی تازه عاشق شده بودم دیدم زیادی بیگانه م با عشق . احساس کردم تمام رفتارهام خام و نپخته ست. دو تا کتاب معروف مرتبط با عشق و رابطه خوندم -زنان زیرک ، مردان مریخی و زنان ونوسی- که روم خیلی تاثیر گذاشت و اشتراک جفتشون این بود : «توی روابط عاطفی تون نقش مادر رو برای طرف نگیرید

یه متن نوشتم در مورد مادر پارتنرمون . اگه نخوندین پیشنهاد میکنم بخونینش : مامانش !

مکالمه ی پرابهام من با نویسنده های کتاب ها و توضیحاتشون توی کتاب هاشون شروع شد :

- نقش مادر برای طرف نگیریم ؟ یعنی چی ؟ یعنی مراقبش نباشیم ؟

-نه . یعنی گندهاش رو جمع نکنین . بی قید و شرط بهش عشق ندین حتی اگه بی قید و شرط عاشقش هستین.

-بی قید و شرط یعنی چی ؟

-یعنی نباید فکر کنه هر اشتباهی کنه، شما عاشقش میمونین. شما مامانش نیستین.

-چرا؟

من با چرای توی ذهنم گیر کرده بودم. در مورد مادر نبودن توی رابطه خوندم و تحقیق کردم.چند تا از دلایلش رو خلاصه اینجا مینویسم :

۱- عدم تعادل در مسئولیت‌ها

وقتی ما نقش مادرانه رو توی رابطه میگیریم ، ممکنه به طور ناخودآگاه مسئولیت های بیشتری رو با خودمون به دوش بکشیم. این، تعادل رابطه رو به هم میزنه چون باعث میشه طرف کمتر احساس مسئولیت کنه.

۲- کاهش جذابیت عاطفی و جنسی

این یکی خیلی جالب بود ! در روابط عاطفی، جذابیت بین دو نفر بر پایه برابری و احترام متقابل شکل می‌گیره. اگر ما نقش مادرانه داشته باشیم، این پویایی می‌تونه به مرور زمان جذابیت عاطفی و جنسی رو کمرنگ کنه. جا داره یک اشاره ی کوچیک بکنم به نظریه ی «تعارض مدونا-فاحشه» از فروید :

این نظریه میگه که بعضی از مردان (در زمینه دیدگاه فروید) در روابط عاطفی شون با یک تعارض روانی روبه‌رو می‌شن:

  • مادونا: اونا همسر یا شریک عاطفی شون رو در جایگاه پاکی، تقدس، مراقبت و محبت می‌بینن (مثل یک مادر).
  • فاحشه: از طرف دیگه، تمایلات جنسی و شهوت‌آمیز خود را به زنان دیگه نسبت می‌دن، چون نمی‌تونن این تمایلات را با تصویری که از شریک عاطفی خود دارن، هماهنگ کنن.

امروزه این نظریه به چالش های زیادی کشیده شده اما ... خیلی هم دور از ذهن نمیاد !

فروید : بنیانگذار دانش روانکاوی
فروید : بنیانگذار دانش روانکاوی

۳- ایجاد وابستگی ناسالم

نقش مادرانه ممکنه باعث بشه که طرف مقابل بیش از حد وابسته بشه. در این حالت، به جای یک رابطه متعادل، رابطه‌ای شکل می‌گیره که یک نفر دائماً حمایت می‌کنه و دیگری وابسته می‌مونه.

ما میریم توی رابطه تا یک هم قدم و در مواقع زیادی یک تکیه گاه داشته باشیم برای همینم این حمایت یک طرفه قطعا آسیب زا خواهد بود.

جمع بندی + اگه حس میکنیم داریم نقش مادر میگیریم ، چیکار کنیم ؟

این کارها رو انجام بدیم :

  • حد و مرز مشخص کنیم . مسئولیت‌ها رو به صورت متقابل تقسیم کنید.
  • گفتگو کنیم . درباره احساسات و انتظاراتمون با شریک عاطفیمون حرف بزنیم.
  • خودمون رو بیشتر در اولویت قرار بدیم. به نیازهای شخصی و رشد خودمون توجه کنیم.

در نهایت ، عزیزان هیچ چیز مهم تر از دیدگاه خود ما نیست . اگه حس میکنین با این نقش خوشحالین، به قول معروف : صلاح مملکت خویش خسروان دانند ! همون کاری رو بکنین که باهاش خوشحال ترین !

اگر هم احساس میکنین خوشحال نیستین به خودتون دروغ نگین . شما لایق خوشحالی توی رابطه تون هستین!

پیشنهاد میکنم رایج ترین دروغ هایی که تو رابطه به خودمون میگیم رو بخونین .



رابطهعشقمادررابطه عاشقانهتعادل
یه سری چیزها هست که همه تجربه می‌کنیم ولی کسی راجع بهش نمیگه.مرتبط با روابط عاطفی و گاهی با چاشنی روانشناسی.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید