ویرگول
ورودثبت نام
محمدصادق سلیمی
محمدصادق سلیمی
خواندن ۳ دقیقه·۱ سال پیش

خودشناسی و نوشتن - قسمت ۴ - سختش نکنیم

ممنون که قسمت اول و دوم و سوم رو خوندید. بریم که ادامه‌ش رو داشته باشیم: (البته برای خوندن این پست، نیاز نیست که اونا رو حتما خونده باشین وگرنه در تله‌ی سختش کردن می‌افتین.)

خواستم سختش نکنم. هویجوری ? یه عکسی گذاشتم. البته نمی‌دونم. شاید این کسی که تو عکس هست هم سختش نکرده. کسی نمی‌دونه.
خواستم سختش نکنم. هویجوری ? یه عکسی گذاشتم. البته نمی‌دونم. شاید این کسی که تو عکس هست هم سختش نکرده. کسی نمی‌دونه.


این متن رو در شرایطی دارم می‌نویسم که چندین دغدغه و کار هست که باید حواسم بهشون باشه و نگران‌شون باشم. قاعدتا تو این شرایط سخت، نباید بیام سراغ متن نوشتن و بگم که «خیلی سرم شلوغه! الان چه وقت متن نوشته؟»

ولی اتفاقا برای این که به تیتر «سختش نکنیم» که اون بالا نوشتیم، عمل کرده باشم، لازمه که این متن هم در شرایط سختی نوشته شده باشه.


(مقدمه در حاشیه: نویسنده لزوما خودش از چیزهایی که میگه مبرا نیست و اونم یه آدمیه مثل آدم‌های دیگه با کلی اشتباه و تجربه. اگه تو جایی از متن، سرزنشی دیدین، نویسنده اول از همه خودش رو خطاب کرده و نگاه بالا به پایینی نیست.)


تو قسمت‌های قبلی در مورد این که نوشتن برای خودشناسی چه اهمیت‌هایی می‌تونه داشته باشه و روش‌های موثر برای رسیدن به خودشناسی بیشتر چی هستن، صحبت کردیم.


اما خب حالا خیلی از ماها می‌دونیم که نوشتن خوبه و مهمه و ... اما بهونه‌هایی مثل موارد زیر باعث میشن که نریم سراغش نوشتن رو برای خودمون سخت کنیم.

? «سرم شلوغه!»

? «الان موقعیتش نیست»

? «باید یه محیط ساکت گیر بیارم تا شروع کنم به نوشتن»

? «باید حتما پشت میز بشینم تا بتونم بنویسم»

? «من همیشه باید تو فلان دفترچه‌ی خوشگلم بنویسم. عادت ندارم اصلا جای دیگه بنویسم»

? «حتما پشت لپتاپ باید تایپ کنم» / «فقط با مداد می‌تونم بنویسم و اصن غیر از اون حال نمیده» / ...


از نمونه‌های دیگه‌ی سخت کردنش، موارد زیر هستن:

? «اول باید برم این ۱۰ تا ویدیوی درباره‌ی productivity تو یوتیوب رو ببینم تا بتونم یه کاری رو پیش ببرم»

? «حتما کتاب چگونه در ۳۰ سالگی پول‌دار شوم رو باید بخونم تا بعدش چیزی بلد باشم و بتونم یه کاری کنم»

? «حتما به صورت دقیق باید روش بولت ژورنال رو برای برنامه‌ریزی پیش ببرم وگرنه هیچی»

? «من آدم منظمی نیستم و هیچ وقت نتونستم به صورت تمیز برنامه‌ریزی کنم. اصن هیچ کاری رو نمیشه بدون برنامه‌ریزی پیش برد.»


حالا شاید اصن ما آدما هزار تا کتاب هم درباره‌ی productivity هم بخونیم و هزار تا کتاب هم درباره‌ی هنرهای مدیریتی و راز موفق شدن بخونیم.

بیاین یه چن تا شعر و نقل قول در این باره با هم بخونیم.


آقا سعدی:

علم چندان که بیشتر خوانی

چون عمل در تو نیست نادانی


نه محقق بود نه دانشمند

چارپایی بر او کتابی چند


آن تهی مغز را چه علم و خبر

که بر او هیزم است یا دفتر


خانم پروین:

هیچگه شمع بی فتیله نسوخت

تا عمل نیست، علم بی‌اثر است


? به شخصه بارها برام اتفاق افتاده که توی تاکسی که نشستم، note گوشی‌م رو درآوردم و یک چیز مهم رو برای خودم یادداشت کردم یا به یک ایده‌ی فوق‌العاده رسیدم همون جا. نیازی نیست که حتما پشت میز نشسته باشیم تا بتونیم بنویسیم و به چیز مهمی دست پیدا کنیم. تمرین این کار، بلکه بتونه به رهایی ذهنی ما هم بیشتر کمک کنه.

خودشناسیاثر نوشتننوشتنشناخت خودبولت ژورنال
فارغ‌التحصیل کارشناسی مهندسی کامپیوتر شریف - اهل بوشهر - دوست‌دار یادگیری و یاددهی - دوست‌دار حل مسئله و برنامه‌نویسی :)
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید