همه ما نقاط قوت و ضعفی داریم! بعضی کارها را به راحتی انجام میدهیم، در بعضی کارها با اندکی چالش و دشواری روبرو میشویم و بعضی کارها را هنوز قادر به انجام دادنشان نیستیم.
نکته اینجاست که باید بین نقاط قوت و ضعفمان یک توازن ایجاد کنیم و اجازه ندهیم نقاط ضعفمان جلوی نقاط قوتمان قد علم کنند و باعث شوند کارهایی که به راحتی انجام میدهیم فدای کارهایی شوند که قادر به انجامشان نیستیم.
به عنوان مثال تصور کنید به شما وظیفه ی چیدن میوه های یک درخت را داده اند. چند میوه از درخت را به راحتی میچینید تا اینکه چشمتان به میوه ای در بالای درخت می افتد. هرچه تقلا میکنید دستتان به میوه نمیرسد. مایوس میشوید و دست از کار میکشید در حالی که کلی میوه ی دیگر روی درخت است که به راحتی میتوانید آن ها را بچینید. هنگام رسیدن موعد تحویل میوه ها صحاب کارتان نتیجه کار را از شما میخواهد ولی بهانه شما چیست؟ اینکه به خاطر یک یا چند میوه که دستتان به آن ها نرسیده است، تمام میوه های دیگر را رها کرده اید در حالی که میتوانستید همه ی آن میوه ها را چیده و سر فرصت به سراغ چند میوه ی باقی مانده بروید.
یا مثلا تصور کنید مسیر سخت و ناهمواری را که پر از سنگ و مانع های ریز و درشت است را طی میکنید. ناگهان به یک سنگ بزرگ برمیخورید که جلوی حرکتتان را گرفته است. میتوانید به راحتی از کنار آن عبور کرده و به مسیر خود ادامه دهید ولی غرورتان اجازه نمیدهد و میخواهید کلا آن سنگ را از جلوی راحتان بردارید. متاسفانه توان و تجهیزات کافی برای خرد کردن یا جابجایی سنگ را ندارید و بعد از کمی تقلا نا امید میشوید و دیگر مسیر خود را ادامه نمیدهید. این درحالی است که میتوانستید به راحتی این مانع بزرگ را نادیده بگیرید، از کنار آن عبور کرده و به مسیر خود ادامه دهید.
شاید در این دو مورد جزئی اکثر ما تصمیم درست را بگیریم، ولی در شغل و حرفه مان به خصوص در کارهایی که به ریزبینی خاصی نیاز دارند، احتمال اینکه در این تله گرفتار شویم بسیار زیاد است. در این مواقع کارهایی که نمیتوانیم انجام دهیم جلوی کارهایی که میتوانیم انجام دهیم را میگیرند و باعث می شوند ساعت ها در انجام کار درجا بزنیم و شاید کلا از انجام آن منصرف شویم.
چقدر برایتان پیش آمده که به خاطر یاد نگرفتن یک یا چند مبحث سخت در ریاضیات، کلا از آن درس نا امید شده و به خود برچسب خنگی زده اید؟ یا تصمیم گرفتید مقاله یا داستانی را بنویسید ولی به خاطر اینکه نتوانستید برخی جملات را آنطور که باید تمام کنید یا در برخی موضوعات اطلاعات کافی نداشته اید، کلا قید نویسندگی را زده اید. یا یک برنامه ورزشی را شروع کرده اید ولی چون تعدادی از حرکات برایتان سخت و طاقت فرسا بوده، از ادامه ورزش منصرف شده اید. این ها همه مثال های است که نشان میدهد چقدر ما انسان ها به نقاط ضعف مان اهمیت میدهیم و به آن ها اجازه میدهیم مسیر زندگی مان را تعیین کنند.
بنابراین به جای اینکه مدام وقت خود را صرف کارهایی کنید که در آن ها ضعف دارید و نمیتوانید به خوبی و به سرعت آن ها را انجام دهید، تمرکزتان را روی نقاط قوت و کارهایی کنید که به راحتی از پس آن ها برمی آیید و پس از به اتمام رساندن آن ها، زمانی را به کسب مهارت و برطرف کردن نقاط ضعف تان اختصاص دهید.
در ادامه با تعدادی از تکنیک هایی که میتوان با کمک آن ها این استراتژی را در زندگی به کار برد، عنوان میکنیم:
شاید تشخیص نقاط ضعف و کارهایی که نمیتوانیم انجام دهیم کمی برایمان دشوار باشد که باعث میشود ساعت ها روی کاری وقت بگذاریم که ارزشش را نداشته است. عموما عدم توانایی در انجام یک کار به عوامل زیر بستگی دارد:
آنطور که تجربیات 30 سال گذشته به من نشان داده، حتی در بدترین شرایط، اگر تمام موارد بالا نیز صادق باشند، باز میتوان کاری را برای انجام دادن پیدا کرد که ما را به هدفمان نزدیک میکند. مشکل اصلی زمانی بوجود می آید که ما از این شرایط برای توجیه کم کاری و فرار از مسئولیت های مان استفاده میکنیم. مثلا نبود پول و سرمایه یا شرایط روحی را بهانه میکنیم که کارهایی را که همچنان قادر به انجامشان هستیم را انجام ندهیم و به سمت عادت های مخربمان بازگردیم.
همانطور که میدانید ذهن شدیدا به کارهایی علاقه دارد که به راحتی و با صرف کمترین انرژی آن ها را انجام میدهد. این کارها عموما نیاز شدیدی به تجزیه و تحلیل و وارد شدن به جزئیات را ندارند به همین دلیل ذهن میتواند در حالت اتوپایلوت قرار گرفته و بدون تلاش به انجام آن کار ادامه دهد.
برای همین است که میتوانید ساعت ها پای تلویزیون بنشینید، در اینستاگرام بچرخید، بازی کنید، وبگردی کنید، رمان بخونید بدون اینکه ذره ای بهتان احساس خستگی دست دهد، زیرا این فعالیت ها طوری طراحی شده اند که کمترین فشار را به مغز وارد میکنند و در عین حال به انسان این حس را القا میکنند که دارد کار مفیدی انجام میدهد.
حال تصور کنید که بتوانید از این خاصیت مغز برای انجام کاری که واقعا برایتان مهم است استفاده کنید. در این حال به جای اینکه ساعت ها وقت خود را پای اینستاگرام یا بازی هدر دهید، میتوانید هر روز مهارت جدیدی یاد بگیرید، در درس هایتان پیشرفت کنید، خلاقیت به خرج دهید و چیزهای جدیدی خلق کنید، پول بیشتری دربیارید، با افراد و موقعیت های جدید آشنا شوید و در کل کارهایی انجام دهید که شما را به موفقیت نزدیک میکنند.
فقط کافی است یاد بگیرید هنگام انجام کار، روی نقاط قوتتان تمرکز کنید و بیشتر زمان خود را صرف کارهایی کنید که در آن ها مهارت دارید و به راحتی و با کمترین انرژی میتوانید آن ها را انجام دهید. هر زمان به مانع یا مشکلی برخوردید که انجام آن برایتان دشوار بود، از آن عبور کرده و در آینده به حساب آن برسید.
دیر یا زود همه به این نتیجه میرسند که زندگی با چالش هایش قشنگ است. هرچند آنطور که در این مقاله عنوان شد بهتر است اکثر وقتمان را روی نقاط قوت خود تمرکز کنیم و کارهایی که از قدرتمان خارجند را به آینده موکول کنیم ولی این آینده باید روزی فرا برسد و نمیتوانیم مدام از انجام کارهای سخت طفره برویم.
حتما باید زمانی را به برطرف کردن نقاط ضعف مان بپردازیم و با ترس هایمان روبرو شویم. مقابله با ترس ها و سختی های زندگی گاهی اوقات آنقدر مشکل است که باید کلا دیدمان را نسبت به آن ها دگرگون کنیم. در این مورد مقاله ای با عنوان تغییر نگرش نسبت به رنج ها و سختی های زندگی نوشته ام که میتواند برایتان مفید باشد.
این بود تکنیکی دیگر جهت مدیریت زمان و انجام به موقع کارها و پروژه ها. در مقاله قبلی در مورد اولویت قرار دادن کارهای ضروری پیش از کارهای بالقوه صحبت کردیم که این مقاله میتواند مکمل آن باشد.
همانطور که در ابتدای مقاله گفته شد سعی کنید بین نقاط قوت و ضعف تان یک توازن برقرار کنید. ابتدا با اتکا به نقاط قوت خود تمامی کارهایی که میتوانید به راحتی انجام دهید را به پایان برسانید، سپس مدت زمان باقی مانده را به برطرف کردن ضعف ها و انجام کارهایی که هنوز قادر به انجامشان نیستید بپردازید.
با این تکنیک به نقاط ضعف تان اجازه نمیدهید که مانع انجام دادن کارهایی شوند که به راحتی آن ها را انجام میدهید. زیرا همه ما نواقصی داریم و هرچقدر هم کامل باشیم باز کارهایی هستند که هنوز قادر به انجامشان نیستیم و یا انجامشان بسیار برایمان سخت و زمانبر است. اگر اجازه دهیم این نواقص ما را کنترل کنند، هیچگاه نمیتوانیم آنطور که باید روی کارمان تمرکز کنیم و به سرعت مطلوب برای تکمیل وظایف و پروژه هایمان برسیم.
همانطور که کلنل ساندرز موسس رستوران KFC تا سن پیری هیچ موفقیت قابل توجهی کسب نکرد و به یک باره تصمیم گرفت کاری را انجام دهد که در آن مهارت دارد و در عرض مدت کوتاهی به یک کارآفرین مولتی میلیونر تبدیل شد، شما نیز مانند او تمرکزتان روی نقاط قوتتان معطوف کنید و غیر ممکن ها را ممکن کنید.
مقاله را با جمله ای از جان وودن (یک مربی بسکتبال) که ایده این مقاله با جمله او به ذهنم رسید، تمام میکنم:
Do not let what you cannot do interfere with what you can do.
- John Wooden
اجازه ندهید کاری که نمیتوانید انجام دهید مانع از کاری شود که میتوانید انجام دهید.
- جان وودن