Borhan Dadras·۱ سال پیشآخرش میمری بدبخت!فرشته مرگ: چرا بهش نگفتی دوستت دارم؟!- ترسیدمفرشته مرگ: اول آخرش یه روزی میمری بدبخت. خودمم میام جونتو میگیرم. آخرشم هیشکی یادش نمیمونه اص…
Borhan Dadrasدرسَکّو!·۱ سال پیشآخر هرچیزی هیچ چیز نیست!پیرمرد بر روی تخت بیمارستان رو به پرستار جوان کرد و گفت: آخر هرچیزی هیچ چیز نیست!پرستار با چهرهی متعجب رو به پیرمرد کرد و گفت: بله!پیرمرد:…
Borhan Dadras·۱ سال پیشپروازبر روی لب پرتگاه ساختمان ایستاده بود و منتظر لحظه ای برای پریدن بود.بله او می خواست خودکشی کند.دقیقا کنارش نشسته بودم. دلم می خواست خیلی چی…
Borhan Dadras·۱ سال پیشمرگ خاموشبعضی ها فکر میکنن زندن اما مردن!من به عنوان فرشته مرگ میگم، خیلی از آدم ها فقط یسری مرده متحرکن! انیکه مشکل از کجاست و چی میشه آدمیزاد یاد…
Borhan Dadras·۱ سال پیشمرگ تصادفی*1371 بهمن ماه یک روز برفیاو دقیقا پنج ثانیه دیگر می میرد. یک... دو... سه ... چهار... پنج... ههه نگفتم.دقیقا ۳ ساعته و بیست و دو قبل داشت ب…