ویرگول
ورودثبت نام
گم‌
گم‌
خواندن ۱ دقیقه·۵ سال پیش

خطور

آسمان ابرآلود

آسمان بارانی

غُرشِ وحشی رعد

بغضِ خاکستری بعدازظهر

ساعت سرد سکوت

روی زنجیر زمان

من دلم ویران است

خواب‌ها ویران‌تر

شب و روز از پیِ هم

رد انکارِ مرا می‌پویند

ماه هم پیدا نیست

خواب خورشید مه‌آلود شده‌ست

شب پر از تردید است

صبح نجوای صدایی‌ست که نیست

هست‌ها غم‌ناکند

نیست‌ها در رویا

من دلم ویران است

من دلم تنگ، دلم تار

دلم ویران است


دهم اردیبهشت ۱۳۹۹

شعرداستانداستانکوتاهادبیاتکتاب
کلمه که می‌میرد چه شکلی‌ست؟
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید