یک روش جدید برای تعیین اهداف و پیگیری نتایج در کسب و کار OKR یا Objective & Key Results است.
البته این روش هم مثل همه روشهای جدید فقط در صورت پیاده سازی درست و اجرای کامل میتونه نتیجه بخش باشه.این روش اول در intel ابداع شد و امروز در گوگل، لینکدین، توییتر، اوراکل، زیگنا و ..استفاده میشه.
تفاوت اصلی OKR با KPI، عمومی بودن و در دسترس بودن اونها برای همه لایه های سازمانه .
یعنی مثلا شما در بخش مارکتینگ و همکار شما در بخش برنامه نویسی در جریان این اهداف قرار میگیرین.
بعضی مقاله ها از این شاخص بعنوان یک ستاره قطبی برای سازمان نام میبرن که جهت و سمت و سوی حرکت سازمان رو تعیین میکنه.
با تعیین OKR سازمان از یه نظم فکری برخوردار میشه و همه افراد متوجه میشن که چه چیزهایی در سازمان مهمه اینجوری ارتباطات افراد با هم شفافتر میشه، در واقع این یه جور تقویت کار تیمی در سازمان محسوب میشه که باعث میشه همه افراد در کنار هم و به یک سمت مشخص حرکت کنن.
برای سنجش میزان پیشرفت و تحقق OKR یه نمره در نظر گرفته میشه که معمولا بین 0.6-0.7 امتیاز خوبی محسوب میشه.
اگر امتیاز شما 1 باشه به این معنیه که به اندازه کافی جاه طلب نبودید و اگر 0.4 یا پایینتر باشه یعنی به اندازه کافی نتونستید اهداف سازمان رو محقق کنید.
مثل همه شاخص های استراتژیک دیگه پیش نیاز تعریف OKR اینه که چشم انداز و ماموریت سازمانتون رو تعریف کرده باشید.
ساختار استاندارد برای OKR خیلی سادست!!
به عکس بالا نگاه کنید.
این یه نمونه ساده از تعیین OKR برای یه برنامه شخصیه .
در پایان هم باید بگم این روش به شما کمک میکنه که با قدرت و تمرکز بالا در جهت اهداف سازمانتون قدم بردارید و این وسط هر پیشنهاد و فرصت جدیدی رو فقط در صورتی قبول کنید که با اون اهداف همسو باشه.
اینجاست که به درستی این حرف پی میبریم:
استراتژی هنر (نه) گفتنه ....