کسی نیست که از کامل بودن خوشش نیاید اما این کامل بودن اگر با حالتی وسواسی و سختگیری زیاد دنبال شود، نه تنها به رشد و پیشرفت کمک نمیکند، بلکه بسیاری از فرصتها را هم از بین میبرد و به جایشان ناراحتی مینشاند. در ادامه ویژگیهای کمالگراها را میگویم:
اگر موارد فوق برایتان صدق میکند، دعوتتان میکنم به مطالعه عوامل و سرچشمههای کمالگرایی.
ترس از عدم پذیرش یا احساس ناامنی از سوی دیگران. یکی از نکات فعالیت حرفهای این است «محصول که به حداقلی از کیفیت رسید آن را به بازار عرضه کنید.» با این کار هم مشتری را حفظ میکنید هم بتدریج محصول را کامل و جنبههای دیگری به آن اضافه میکنید. هیچ محصول، شرکت یا شخصیتی از ابتدا بزرگ خلق نشده است. یادم میآید گوگل ابتدا کلیک کوچکی بود در یاهو. هدف آنها خوب کار کردن بود، نه عالی بودن! ترس از عدم پذیرش یا احساس ناامنی از سوی دیگران عاملی مهمی در به تعویق انداختن تصمیمگیری و وارسی جنبههای کار است. این جور افراد از کمالگرایی برای مقابله با استرس و ترس استفاده میکنند به بهای از دست رفتن زمان، انرژی و فرصت.
کمالگرایی و طبیعت. داستان کمالگرایی همین است. لازم نیست که نفر اول باشید، از هر لحاظ قابل تحسین باشید یا محصول ایدهآل خلق کنید. اگر به طبیعت نگاه کنید، بعضی از عیبها همپوشانی میشوند و بتدریج حل میشوند. مثلا، مراحل تولد و رشد کودک را در نظر بگیرید. نوزاد بسیاری از حیوانات در همان لحظات اولیه قادر به کنترل و حفظ خویش است اما نوزاد انسان بدون رشد کافی بدنیا میآید و مجبور است ادامه رشد را در دنیای بیرون سپری کند. اگر نوزاد مورد مراقبت و نگهداری قرار نگیرد، از بین میمیرد. اگر کودک کمال خود را کسب کند، سر نوزاد بیش از حد بزرگ شده و از رحم رد نمیشود، پس برای حفظ جان مادر نوزاد باید متولد شود.
استانداردهای ذهنی. نکته دیگر به انتزاع و ذهنیت ما برمیگردد. مثلا یک برگ را نگاه کنید؛ نظم پیچیدهای در طول زمان شکل گرفته اما هیچ قسمتی با آن خطکشیهای ذهنی مطابقت ندارند. طبیعت بر مبنای عالی بودن قدم برنمیدارد بلکه هدفش بقاست. شکلگیری خطوط و در همتنیدگیها نه بخاطر زیبایی یا مد، بلکه برای حفظ عملکردهای حیاتی و توان رقابتی است.
یک سری از کیفیتهایی که برایتان مهم است، در نظر اطرافیان درک نمیشود یا اهمیت بالایی ندارند. یا سختگیریهایی که در ارائه و سخنرانی میگذارید، از نظر اطرافیان آن قدر چشمگیر یا حیاتی نباشند. اگر اشکال عمدهای نباشد، ذهن مخاطب آنها را مرتب میکند و از آن میگذرد.
دستکاری ذهن با ابزارهای مدرن. بخشی از کمالگرایی که در ذهن ما شکل گرفته از رسانههای جمعی میآید. رسانه در پر اقبال بیشتر است و طراحان تلاش میکنند برای بیشتر دیده شدن. از فتوشاپ، این که به راحتی میشود چین و چروکها را پاک کرد، خالها را برداشت، رنگها را براقتر و شادابتر کرد. طبیعت را آن جور که ما میپسندیم شکل میدهد. کادربندی خوب یعنی ندیدن حواشی، حذف خرابیها و تمرکز بر سوژه. اطراف سوژه را میشود مات کرد. حیلههای تصویربرداری و ترفندهای تبلیغاتی که تاکیدی همهجانبه بر سوژه کامل دارند، نقش جدی در تصویرهای ذهنی ما دارند.
آموزشهای رسمی و غیررسمی. از بلاهایی که آموزش و پرورش ایران بر سر ما میآورد، مقایسه مستمر و تاکید بر ایدهآلگرایی است. «نمره فقط ۲۰، فهمیدی؟» «یا نخون یا درست درس بخون؛ این جوری هیچی نمیشی» «تو همه چیت عالیه. تو فوقالعادهای عزیزم.» «تو بهترین هستی و بهترین دانشآموز کلاس میمونی» «با این نمره انتظار تشویق هم داری؟» «تو با این نمره میخواهی در آینده چیکار بشی؟» این جملات چه از دلسوزی باشند، حسادت یا عصبانیت فرقی نمیکند. اینها جملات به ظاهر انگیزشی کودک را بین نابودی و کامل بودن مخیر میسازد. «به همسن و سالات نگاه کن؛ تو از اونا چی کم داری؟» «تو همه چیت عالیه فقط باید زبانت رو بیشتر کار کنی؛ این نمره قابل قبول نیست برای خانواده ما.» این جملات استرس عزت نفس را خدشهدار میکند و به تدریج تبدیل میشوند به صدایی درونی (Self-critical perfectionism). این افراد بیش از آن که از درون تغذیه شوند، از برون انگیزه میگیرند و فارغ از شرایط، خودشان را با معیارهای بیرونی و دیگران میسنجند. این موضوعی است برای پریشانی، اجتناب، اضطراب و خودخوری.
اختلال شخصیتی. و نهایتا این که در حالات حاد کمالگرایی ممکن است اختلال رفتاری باشد که با مراجعه به مشاور قابل درمان است. کمالگرایی منفی با اختلال وسواس فکری-عملی* مرتبط است. تغییر ذهنیت تاثیر بسزایی در رفتارهاو عادتها دارد.
کمالطلبی اگر به اندازه و به جا باشد محرک رشد و پیشرفت است. اما گاه در مواقعی که ضرورتی ندارد هم افراد به دنبال ایدهآلها و استانداردها هستند. این کار انرژی بیشتری را برای رسیدن به هدف در زمان طولانیتر در پی دارد.
آیا شما کسی را میشناسید که چنین مشکلی داشته باشد؟ لطفا نظرتان را با من در میان بگذارید.
*Obsessive-Compulsive Disorder (OCD)