تحقیقات نوظهور نشان میدهد که تصدیق این که شما ممکن است اشتباه کنید برای رهبران، پیروان، و سازمانهاشان میتواند مفید باشد.
نویسنده: الیزابت کرومری مانگوسو
۲۶ ژانویهیِ ۲۰۲۲، مجلهیِ نیکیِ بزرگتر، دانشگاه برکلی، کالیفرنیا
مترجم: دکتر سلمان سفیدچیان
گروه علمی حکمت زندگی
بهعنوان یک رهبر، آیا احساس میکنید که باید همهچیزدان باشید؟ یا آیا احساس میکنید که ابراز عدم اطمینان یا تجدید نظر در دیدگاهتان میتواند اثربخشی شما را بهعنوان یک رهبر تضعیف کند؟
متأسفانه، این طرز تفکر میتواند نتیجهیِ معکوس داشته باشد. کارلن کرفوت، پرستارــرهبر و نویسنده، که در مورد مراقبت از سلامت مینویسد، اظهار کرد زمانی که فرآیندهای فکری عادی و تکراری در ذهن رهبران راسخ میشود، به احتمال زیاد نظرات مفید دیگران و الگوهای نوآورانهیِ رهبری را نادیده میگیرند. چنان که انتظار میرود، ممکن است بخواهید قاطعانه به طرز فکرهایی که [زمانی] شما را به سمت موفقیت سوق دادهاند پایبند بمانید. اما این [طرز فکرها] هنگامی که موجب شود تفکر شما انعطافناپذیر شود میتوانند زیانآور باشند. رهبرانی که موفقیت سریعی را تجربه میکنند ممکن است بهویژه در برابر احساس شکستناپذیری آسیبپذیر باشند که این [در نهایت] موجب میشود از جستوجوی اطلاعات جدید، آموزشهای اضافهتر دیدن یا [توجه به] بازخوردهای دیگران دست بردارند.
به گفتهیِ کرفوت، «زمانی که رهبران دعوت به گفتوگو، نقد و چالش فکری را متوقف کنند هم از درونِ افکار خود و هم از جانب دیگران، بهآرامی به سوی مرگ خود در مقام یک رهبر سقوط میکنند.»
به طور حتم، رهبران مؤثر بینش شفافی دارند و قادر اند افراد را به انجام آن برانگیزانند. با این حال، به ویژه در بحبوحهیِ همهگیری، به اهمیت پذیرش ماهیت موقتیِ شرایطِ خود و توانایی متمرکز کردنِ عقاید خود جهت رویارویی با چالشهای جدید پی میبریم. چنین قابلیت انعطافی مستلزم تمایل به تجدید نظر در طرز فکر خودمان است.
از این [امر] میتوان به عنوان تواضع فکری نیز یاد کرد. در زمینهیِ روانشناسی، تعاریف تواضع فکری بیشتر بر شناخت محدودیتهای فکریِ خود، [و] به دنبال آن، شناخت ویژگیهای اجتماعی مانند تمایل به قدردانی از نقاط قوت فکری دیگران، متمرکز است. اگر تواضع فکری مستلزم تصدیق این است که عقاید و نظرات شما ممکن است اشتباه باشند، احتمالاً ارتباط نزدیکی با استقبال کردن از تجدید نظر در عقاید خود به هنگام ضرورت، احترام گذاشتن به این که افراد ارزشها و عقاید متفاوتی دارند، و متحمل آشفتگی روانشناختی نشدن هنگامی که افراد میپندارند شما اشتباه میکنید، دارد.
پذیرش تواضع فکری برای رهبرانی که بر موفقیت و تأیید شدن تمرکز دارند میتواند چالشبرانگیز باشد. جالب است که زمانی که پیروان اطمینان خاطر از خطاناپذیری مهارت رهبران را ترجیح میدهند، پذیرش [تواضع فکری] برای آنها نیز چالشبرانگیز است. با توجه به این موانع احتمالی، آیا تواضع فکریِ بیشتر ارزش دنبال کردن دارد؟
اگرچه تواضع فکری میان رهبران چندان مورد مطالعه قرار نگرفته است، این حوزهیِ هیجانانگیزِ جدید از تحقیقات نشان میدهد که ممکن است رهبران بخواهند تواضع فکری را به خاطر خودشان، کارمندان و سازمانشان پرورش دهند. در اینجا دلیل آن ذکر شده است.
بررسی تازهای روی رهبران جدید در یک دانشگاه نشان داد که رهبرانی که از نظر فکری متواضعتر بودند، معمولاً پیروانی داشتند که از رهبران خویش رضایت بیشتری داشتند. ویژگی تواضع فکری که به عنوان مهمترین [ویژگی] برجسته بود، احترام گذاشتن رهبران به دیدگاههای دیگران بود ـــ درک این که روشهای متفاوتی برای تفکر در مورد موضوعات وجود دارد و احترام به کسانی که به شکلی متفاوت با آنها فکر میکنند. هنگامی که رهبران این کار را انجام میدادند، معمولاً پیروانشان از نحوهیِ تعامل رهبرانشان با خود رضایت بیشتری داشتند و محیطی شکیبا و منصفانه شکل میگرفت.
چرا احترام رهبران به طرز تفکرهای متنوع، میتواند پیروان را رضایتمندتر کند؟ برخی مطالعات نشان میدهند که تواضع فکری سبک رهبری را شکل میدهد و موجب میشود رهبران بیشتر پیروــمحور باشند.
تحقیقات نشان میدهد به محض این که رهبران از نظر فکری متواضعتر شوند، بیشتر [سبک] رهبری خدمتگزار را به کار میگیرند. رهبران خدمتگزار ابتدا با میل به خدمت و تنها پس از آن با آرزوی رهبری برانگیخته میشوند. آنها به منظور در اولویت قرار دادنِ بهروزی، رشد، و توسعهیِ پیروانشان، از منافع خویش فراتر میروند.
به عنوان مثال، در میان گروه کوچکی از رهبران جوان در آموزش عالی، کسانی که در طول انتقالشان به یک موقعیت رهبری جدید از نظر فکری متواضعتر شدند، در نهایت [سبک] رهبری خدمتگزارتری را به کار گرفتند. این [نتایج] بر اساس توصیفات رهبران از خود و همچنین گزارشهای سرپرستان مستقیم و همکاران بود.
به علاوه، افرادی که با ویژگیهای یک رهبرِ برخوردار از تواضع فکری رشد کردهاند، مانند عدم اعتمادبهنفسِ بیش از حد در مورد دیدگاه خود، و ارزش قائل شدن برای طرز فکرهای مختلف در مورد موضوعات، معمولاً در اتخاذ دیدگاه پیروان بهتر عمل میکنند و نسبت به پیروان مهربانتر و همدلتر اند.
در مطالعهای مشابه اما وسیعتر، ویژگی رهبری متواضعانهیِ فکری که برای رهبری خدمتگزار برجستهترین بود، احترام گذاشتن به دیدگاههای دیگران بود. این نشان میدهد که درک طرز تفکرهای مختلف و تصمیمگیری به نحوی که نیازهای زیردستان را در اولویت قرار بدهد، برای رهبری اهمیت دارد.
چنین به نظر میرسد که نگرشهای پیروــمحور مزایای زیادی برای سازمانها و کارکنان به همراه دارد. هنگامی که رهبران رهبری خدمتگزار را به کار میگیرند، روابط قویتری با زیردستان برقرار میکنند، اعتماد به خود را به عنوان رهبر و [همین طور] در سازمانشان پرورش میدهند و به روشهای مختلف کارکنان را منتفع میکنند که به نفع محیط کار آنها نیز هست (مانند توانمندسازی روانشناختی، رضایت شغلی و مشارکت کاریِ بیشتر و استرس کاری، فرسودگی شغلی و تمایل به ترک محیط کار کمتر).
به نظر میرسد که هیچ هفتهای بدون تیتر جدیدی دربارهیِ رهبری که گرفتار یک رسوایی شده است نمیتواند بگذرد: کلاهبرداری، رشوه، سرپوش گذاشتن، و این فهرست ادامه دارد. آیا تواضع فکری میتواند به رهبرانی که بیش از حد خرابکاری کردهاند امید بدهد؟ تعدادی از مطالعات نشان میدهد که بله.
به عنوان مثال، یک نظرسنجی از افرادی که از لغزش مهمی از سوی یک رهبر مذهبی مطلع شده بودند، مانند سرقت پول، نشان داد که مردم تمایل بیشتری به بخشایش رهبرانی دارند که از نظر فکری متواضع اند. بیشتر احتمال داشت که آنها با رهبرانی که از نظر فکری متواضع بودند رفتار خوبی داشته باشند و پس از ارتکاب به تخلف کمتر از آنها اجتناب میکردند.
علاوه بر این، [برخورداری از] تواضع فکری در حوزهیِ تخصصی رهبر ممکن است در ترویج بخشایش هنگامی که رهبران در آن حوزه مرتکب تخلف میشوند، مفید باشد. [نتایجِ] مطالعهای نشان داد زمانی که رهبران مذهبی به باورها و ارزشهای مذهبی افراد اهانت میکردند (به طور مثال، به کسی [با قاطعیت] گفتن که به خاطر دوستی با افرادی که همجنسگرا هستند به جهنم میروند) ـــ در مقایسه با توهین کردن به افراد در مورد موضوعی غیر مرتبط با باورها و ارزشهای مذهبی (مثلا، مسائل مالی) ـــ برای افراد بیش از پیش اهمیت داشت که رهبر را بهویژه در مورد اعتقادات و ارزشهای دینی از نظر فکری متواضع بدانند.
ممکن است افرادی که رهبران خود را از نظر فکری متواضع میدانند، امید بیشتری داشته باشند که رهبرانشان از اشتباهاتشان درس بگیرند، اصلاحاتی را انجام دهند، و در آینده بهتر عمل کنند. این مفهوم از فرضیهیِ «روغن اجتماعیِ» تواضع فکری برای رهبران پشتیبانی میکند. هنگامی که روابط رهبرــپیرو به دلیل رسوایی رهبران تصنعی میشود، تواضع فکری میتواند روغن اجتماعی را فراهم کند که راه را برای بخشایش هموار و از فروپاشی کامل رابطه جلوگیری میکند.
در عین حال، تمامی یافتههایِ پیرامونِ تواضع فکری در میان رهبران مثبت نیستند. به عنوان مثال، نشانههایی وجود دارد که [آن دسته از] رهبران مذهبی که از نظر فکری در مورد اعتقادات دینی خود متواضع هستند، ممکن است روابط تصنعی با خدا داشته باشند و، به نوبهیِ خود، در برخی موارد سلامت روانی بدتری داشته باشند. جهت درک پیچیدگیهای تواضع فکری در میان رهبران، کارهای بسیار بیشتری میبایست انجام شود. در حالی که بسیاری از تحقیقات تا به امروز بر تواضع در رهبران مذهبی یا رهبران دانشگاههای مذهبی متمرکز شدهاند، لازم است که ما در خصوص تواضع فکری در بسیاری از زمینههای مختلف، مانند مشاغل، دولت و سازمانهای غیردولتی آگاهی یابیم.
رهبرانی که دوست دارند از نظر فکری متواضعتر شوند، از کجا باید شروع کنند؟ متأسفانه، این علم در مراحل طفولیت خود است، اما برخی مطالعات دست به افشای عواملی زدهاند که ممکن است تواضع فکری را تقویت کنند.
استدلال کردن در مورد موقعیتها از دیدگاه سومشخص (بیطرفانهتر) در مقایسه با استدلال کردن از دیدگاه رایجِ اولشخص، ممکن است تواضع فکری را در شما افزایش دهد. به نظر میرسد داشتنِ چنین دیدگاهِ پیش پا افتادهای از نظر روانشناسی، سبب میشود که افراد از ایدهیِ پذیرش محدودیتهای دانشِ خود کمتر احساس خطر کنند. همچنین به نظر میرسد که [این دیدگاه] به افراد کمک میکند که بیشتر روی روابط خود تمرکز کنند تا روی خودشان.
اگرچه این عمل ممکن است برخلاف گرایش طبیعیِ ما باشد، اما اجراء آن میتواند نسبتاً ساده باشد. در این پژوهش و پژوهشهای مشابه، شرکتکنندگان در حالی که خود را به عنوان یک ناظر تصور میکردند تفکرات خود را در مورد چالشهایی که در تعامل با افراد دیگر با آنها مواجه بودند، از منظر سومشخص به جای اولشخص به صورت یاداشتِ روزانه نوشتند.
عامل دیگری که میتواند تواضع فکری را با کمتر تدافعی کردنِ ما ارتقاء دهد، داشتن نگرش رشد هوش است که شامل این باور است که هوش را میتوان پرورش داد نه این که یک ویژگی ثابت است که نمیتواند تغییر کند. یادگیری در خصوص نگرش رشد هوش فرآیند دیگری است که میتواند نسبتاً ساده باشد. در این مطالعه، صرفاً خواندن مقالهای در مورد انعطافپذیر بودنِ هوش برای ایجاد تغییر مثبتِ محسوس در تواضع فکری افراد کافی بود. جهت اطلاعات بیشتر در این مورد، سخنرانیِ TED کارول دوک در مورد چگونگی ایجاد نگرش رشد را ملاحظه کنید.
اگر به بنبست خوردید، صادقانه از خود پرسیدن در مورد احتمال فاقد دقت لازم بودنِ دانشتان در یک موضوع خاص، میتواند به فعال کردن تواضع فکری شما کمک کند، به گونهای که هنگام دریافت اطلاعات در خصوص آن موضوع، پاسخهای متواضعانه را افزایش میدهد. این [کار] بر اهمیت [این موضوع] تأکید میکند که حتا زمانی که ما ظرفیت کلی برای فروتنیِ فکری داریم، همچنان از یادآوری این که اطلاعات خاص ما ممکن است فاقد دقت لازم یا ناقص باشد، در زندگی روزمرهیِ خود بهره میبریم.
تا زمانی که بینش مفصلتری در مورد چگونگی پرورش تواضع فکری به دست نیاوردهایم، این سه گزینه ارزش امتحان کردن دارند.
لینک این مقاله به زبان اصلی در سایت مجلهیِ نیکیِ بزرگتر:
Three Reasons for Leaders to Cultivate Intellectual… (berkeley.edu)