ویرگول
ورودثبت نام
محمد مهدی کوچک یزدی
محمد مهدی کوچک یزدی
خواندن ۳ دقیقه·۲ سال پیش

فصل اول - تعریف ساختاری برای فرهنگ

قبل از اینکه پاسخ سوال «فرهنگ چطور کار می‌کند» را بفهمیم، لازم است ساختاری برای درک، بررسی و تحلیل فرهنگ داشته باشیم. بیایید کمی راجع به سوال «فرهنگ چیست؟» فکر کنیم و پاسخ و درکمان از چیستی فرهنگ را بر روی کاغذ بنویسیم تا بتوانیم بعدتر، عمق درکمان از این پدیده را باهم مقایسه کنیم.

فرهنگ، مفهومی‌ست که از گذشته مورد مطالعه انسان‌شناس‌ها و جامعه‌شناس‌ها بوده و تعریف واحدی در خصوص این مفهوم، وجود ندارد. در ادامه برخی از این تعاریف را به‌ترتیب میزان ملموس و قابل رؤیت بودن، آورده‌ایم:

  • قواعد رفتاری: مثل قواعد زبانی که افراد در تعامل با یکدیگر استفاده می‌کنند مانند «سپاسگزارم» که در ادامه آن «خواهش‌ می‌کنم» گفته می‌شود یا در محاورات دوسانه احتمالا «سلام، خوبی؟» را در شروع یک چت، زیاد دیده‌ایم. ممکن است در یک گروه، عبارت «سلام سلطان!» و در گروهی دیگر «سلام [نام‌کوچک]» و در گروهی دیگر «سلام آقای [نام خانوادگی]» رایج باشد یا در هر یک از این گروه‌ها برای اعلام تایید از الفاظی مانند «رواله»، «باشه»، «حله»، «اوکیه» استفاده کنند. این گونه قواعد زبانی شایع در گروه‌ها مصداقی از قواعد رفتاری هستند که قابل مشاهده است.
  • جو: حس انتقال یافتن به یک مجموعه بر اساس جابه‌جایی فیزیکی و شیوه‌ای که اعضای آن گروه با یکدیگر، مشتری و سایر افراد بیرونی تعامل می‌کنند.
  • تشریفات: راه و روشی که گروه یک اتفاق مهم را جشن می‌گیرد و رسم‌ و رسومات مربوط به آن. دادن لوح تقدیر به شیوه تشریفاتی و رسمی یا زدن کیک به صورت فرد مثال‌های از این دسته هستند.
  • ارزش‌ها: عبارات‌هایی که به‌صورت عمومی به‌عنوان ارزش گروه بیان شده یا بعضا به‌عنوان یک اصل مطرح می‌شود. مثل «اهمیت به کیفیت». کتابچه‌های فرهنگ سازمانی که توصیف‌کننده ارزش‌ها و المان‌های فرهنگی یک سازمان هستند را ببینید؛ مثل Netflix Culture Deck.
  • هنجارهای گروهی: استانداردها و ارزش‌های ضمنی‌ای که بین اعضای گروهی که با یکدیگر تعامل دارند، تکامل یافته. مثل قاعده نانوشته «مصرف منصفانه» در یک شرکت خصوصی یا بالعکس مصرف غیرمنصفانه شخصی از دارایی‌های شرکت در یک مجموعه دولتی. یا معطلی‌های بی‌مورد مرسوم در بعضی از ادارات دولتی یا شعب بانک.
  • قواعد بازی: شیوه‌ای پیشبرد کارها که اعضای جدید برای پذیرفته شدن و پیشبرد کارهایشان باید یاد بگیرند. به‌طور مثال، طرح مکتوب داشتن برای ارائه یک پیشنهاد جدید به مدیریت و دوری از پرحرفی‌ها یا داده‌محور و بر مبنای شواهد صحبت کردن و دوری از سلیقه‌گرایی از جمله مثال‌های خوب این دسته و رشوه دادن از مثال‌های ناپسند این دسته است.

فرهنگ به شیوه‌های گوناگونی تعریف شده و به نوعی هر آنچه توسط یک گروه فراگیری شده و به‌ مرور زمان تکامل یافته جزو فرهنگ آن گروه است که اکثرا بدون طراحی پیشین و در ناخودآگاه افراد شکل می‌گیرد. اما برای فهمیدن اینکه در یک سازمان، فرهنگ چطور شکل می‌گیرد و تکامل می‌یابد، نیاز به تعریف پویاتری از فرهنگ داریم:

فرهنگ، انباشتی از یادگیری‌های مشترک یک گروه است که باعث حل مسائل‌ داخلی یا خارجی آن‌ها شده و به شکل الگوهای رفتاری، نظام فکری یا ارزشی و هنجارهای اجتماعی بروز پیدا کرده و معمولا بعد از مدتی تبدیل به مفروضات ذهنی انسان شده و در ناخودآگاه انسان ته‌نشین می‌شوند.

مهم‌ترین قسمت تعریف فوق، این است که فرهنگ را به منزلهٔ محصولی مشترک از یادگیری مشترک ببینیم. برای درک کامل فرهنگ یک گروه نیاز است تا بفهمیم چه جنس یادگیری‌ای در چه بازه زمانی و تحت کدام چتر رهبری (leadership) اتفاق افتاده. اما نقش رهبری در شکل‌گیری و تغییر فرهنگ چیست؟

اولین سوالی که با دیدن عنوان این کتاب (Organizational Culture and Leadership) برای من مطرح شد، این بود که چرا نویسنده رهبری و فرهنگ‌سازمانی را دو روی یک سکه می‌داند؟

پاسخ کوتاه سوال، این است که رهبری نقشی کلیدی در یادگیری‌ دارد. یادگیری زمانی اتفاق می‌افتد که انتظاری برآورده نشده و شخص یا گروه، احساس ناکامی، ناراحتی و عدم اقناع می‌کند.

در شکل‌گیری فرهنگ یک گروه، یادگیری توسط بنیان‌گذار گروه اتفاق می‌افتند که سعی دارد با ایجاد رفتار مطلوب در اعضای گروه، هدف گروه را محقق سازد و اگر در این فرایند گروه با مشکلی برخورد کند، فرد یا افرادی که رهبری سازمان را بر عهده دارند برای رفع مشکل راه‌حل می‌دهند. اگر راه‌حل کار کند، آن رفتار به مرور در گروه ته‌نشین شده و جزئی از فرهنگ گروه می‌شود و اگر کار نکند، نیاز به یک راه‌حل جایگزین در گروه به‌وجود می‌آید و بدین صورت فرهنگ تکامل می‌یابد.

اگر یک change leader هستید، سوال زیر را از خودتان بپرسید:

اگر یک تاریخچه یادگیری در سازمانی که من قصد تغییر آن را دارم وجود دارد، چطور می‌توانم قبل از طراحی برنامه تغییر، بیشتر درباره آن تاریخچه بدانم؟

فرهنگ سازمانیسرمایه انسانیرهبریلیدرشیپمنابع انسانی
علاقه‌مند به انسان، برند و تجربه
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید