طاهره قزوین نژاددرانتشارات گل بهار·۲ سال پیشعشق پدری۳از روی صندلی بلند شدم و با خدا حافظی دور شدم همین طورکه داشتم قدم میزدم و خیره به عکس شده بودم خودم رو جلو در اتاق پدر دیدم در زدم پدر:بیا…
طاهره قزوین نژاددرانتشارات گل بهار·۲ سال پیشعشق پدری۲روپوشم رو پوشیدم و از اتاق زدم بیرون یک راست رفتم سراغ بیمار تو سی سی یو بود اما حالش خوب بود سر و صورتش کلا باند پیچی بود ، داشتم علایم بی…
طاهره قزوین نژاددرانتشارات گل بهار·۲ سال پیشعشق پدری۱تا رسیدم حیاط بیمارستان پله ها رو دوتا یکی کردم و به طرف سالن دویدم پرستار بخش به طرفم اومد گفت : آقای دکتر حال بیمار وخیم من هم در جواب گف…
طاهره قزوین نژاددرانتشارات گل بهار·۲ سال پیشبسمه تعالیمقدمهو خداوند قلم را آفرید...و من مینویسم برای پدر هایی که مهرشان افزون و قلبشان بزرگ است و بهشت زیر پای مادران استو بهشت از آن پدرانی است…