حس و حال یه قاب عکس شکسته رو دارم ، یه خونه کلنگیِ دور ساخت که قراره آوار شه ، یه کوچه قدیمی که الآن همه بچه هاش بزرگ شدن ولی اون کوچه هنوز سر جاشه.
حس و حال قورت دادن یه چای سرد ، خوردن یه بادوم تلخ ،حس و حال یه ورزشکار بعد از شکست.
حس و حالِ ۴ صبح رو دارم، وقتی میرم درِ گِیت که برا همیشه از ایران برم. حس و حال گوش دادنِ از رویِ اجبار به نصیحت. حس و حال موندن توی یه صف طولانی ، حس و حال یه ترافیکِ شلوغ. حس و حال هشدار۳۰ ثانیه خاموش شدن گوشی . حس و حال نهنگ ۵۲ هرتزی. حس و حال جا موندن سر جلسه امتحان.حس و حال عکاسِ عکس های دسته جمعی. حس و حال تلفن یک طرفه.
#رِض