قبل شروع: این متن با هدف بررسی سخنان چند وقت پیش آقای خامنهای در زمینه حجاب، و در ادامهِ این برنامه است.
البته میخواستم قبل از رسیدن به این متن، در مورد نسبت محمد و هگل و یا روش تکامل عقل توضیحاتی بدم. سعی کردم بنویسم اما نشد. به نظر میرسه توضیحات زیادی لازمه. باید در مورد بخشهایی از منطق هگل حرف بزنم که تا الان در موردشون حرف نزدم. باید در مورد فیزیکی حرف بزنم که از این منطق استنتاج میشه و تفاوتش رو با فیزیکی که جامعه علمی امروز بهش معتقده، بیان کنم (بذارید همینجا بگم. من دنبال انقلاب در فیزیکام. فیزیک امروز مبتنی بر اصالت ماده است. امثال گالیله و دکارت و هابز این کار رو کردند. اونها علت غایی رو حذف کردند و من میخوام علت غایی رو برگردونم. چون بدون علت غایی حتی نمیشه جاذبه رو تبیین کرد. کسی میفهمه چی میگم؟). باید در مورد زیست حرف بزنم تا برسم به موضوع اصلی که روش تکامل عقل باشه. صحبت در مورد این مسائل رو میذارم برای بعد از تمام شدن این برنامه فعلی. در مورد نسبت محمد و هگل، فعلا همین گفتگو کافیه.
برخلاف جناب آقای خامنهای، جواب من به این سوال منفیه. البته یادمون باشه، کشف «حجاب حداکثری» حرام نیست و نه کشف حجاب (من از برهنگی و بدننمایی و بیعفتی دفاع نمیکنم). بیشتر توضیح میدم.
حرام شرعی نیست چون افرادی که معتقدند زنان حتما باید حجاب حداکثری رو رعایت کنند، دلیل قانعکنندهای برای این حکم خودشون ندارند. این جماعت در دفاع از حجاب حداکثری تنها برای زنان دو دسته دلیل داشت: عقلی و نقلی.
دلایل نقلی که همون آیات حجاب و تفاسیر قدما از این آیاته. اما همانطور که دیدید از کل آیات حجاب، فقط دو آیه در مورد حد حجاب حرف زده. اون دو آیه رو قبلا در این و این متن بررسی کردم. نشون دادم میشه تفسیر دیگهای از اون آیات داشت.
در مورد احزاب 59 گفتم حکم آیه در مورد پوشش زن، راهحلیه برای یه مسأله مشخص و جزئی که مومنان اون زمان باهاش روبرو بودند. پس حکم آیه از قوانین فرعی قرآنه و امروز دیگه کارکردی نداره. هیچکس نمیتونه ایرادی بر این تفسیر بگیره. این یه تفسیر کاملا معقوله.
31 نور هم اینجور تفسیر کردم که آیه صرفا داره عرف زمان رو تأیید میکنه. این هم یه تفسیر معقوله و کسی نمیتونه ایرادی بهش بگیره. مهمتر از اون، یادمون نره که این تفسیر رو با یه اصل فقهی انجام دادم که ریشه در کلام من داره. اصل فقهی چیه؟ تعیین حدود یه سری چیزها با عرف زمانه است (برای توضیح بیشتر به این متن هم نگاه کنید).
پس، امروز دیگه کسی نمیتونه با استناد به قرآن برای نگه داشتن روسری از زور استفاده کنه.
اما دلایل عقلی که این قشر در دفاع از حجاب حداکثری مطرح میکنه، کافی نیست. هر دلیل عقلانی که مطرح میشه، در اصل از مطهری گرفته شده. دلایل مطهری چیه؟ به مسأله حجاب ارجاع میدم:
فلسفه پوشش اسلامی به نظر ما چند چیز است. بعضی از آنها جنبه روانی دارد و بعضی جنبه خانه و خانوادگی و بعضی دیگر جنبه اجتماعی و بعضی مربوط است به بالا بردن احترام زن و جلوگیری از ابتذال او...
در مورد آرامش روان میگه:
نبودن حریم میان زن و مرد و آزادی معاشرتهای بیبند و بار، هیجانها و التهابهای جنسی را فزونی میبخشد و تقاضای سکس را به صورت یک عطش روحی و یک خواست اشباع نشدنی در میآورد. غریزه جنسی، غریزهای نیرومند، عمیق و «دریا صفت» است. هر چه بیشتر اطاعت شود سرکشتر میگردد، و همچون آتش که هر چه بیشتر به آن خوراک بدهند، شعلهورتر میشود. به هر حال، اسلام به قدرت شگرف این غریزه آتشین توجه کامل کرده است. روایات زیادی درباره خطرناک بودن «نگاه»، خطرناک بودن خلوت با زن، و بالاخره خطرناک بودن غریزهای که مرد و زن را به یکدیگر پیوند میدهد، وارد شده است.
اسلام تدابیری برای تعدیل و رام کردن این غریزه اندیشیده است و در این زمینه، هم برای زنان و هم برای مردان، تکلیف معین کرده است. یک وظیفه مشترک که برای زن و مرد، هر دو، مقرر فرموده مربوط به نگاه کردن است:
خلاصه این دستور این است که زن و مرد نباید به یکدیگر خیره شوند، نباید چشمچرانی کنند، نباید نگاههای مملو از شهوت به یکدیگر بورزند، نباید به قصد لذت بردن به یکدیگر نگاه کنند. یک وظیفه هم خاص زنان مقرر فرموده است و آن این است که بدن خود را از مردان بیگانه پوشیده دارند و در اجتماع به جلوهگری و دلربائی نپردازند. به هیچ وجه و با هیچ شکل و رنگ و بهانهای کاری نکنند که موجبات تحریک کردن مردان بیگانه را فراهم کنند.
در مورد استحکام خانواده:
شک نیست که هر چیزی که موجب تحکیم پیوند خانواده و سبب صمیمیت رابطه زوجین میگردد، برای کانون خانواده مفید است و در ایجاد آن باید حداکثر کوشش مبذول شود، و بالعکس هر چیزی که باعث سستی روابط زوجین و دلسردی آنان گردد به حال زندگی خانوادگی زیانمند است و باید با آن مبارزه کرد.
اختصاص یافتن استمتاعات و التذادهای جنسی به محیط خانوادگی و در کادر ازدواج مشروع، پیوند زن و شوهری را محکم میسازد و موجب اتصال بیشتر زوجین به یکدیگر میشود.
فلسفه پوشش و منع کامیابی جنسی از غیر همسر مشروع، از نظر اجتماع خانوادگی این است که همسر قانونی شخص از لحاظ روانی عامل خوشبخت کردن او به شمار برود؛ در حالی که در سیستم آزادی کامیابی، همسر قانونی از لحاظ روانی یک نفر رقیب و مزاحم و زندانبان به شمار میرود و در نتیجه کانون خانوادگی بر اساس دشمنی و نفرت پایه گذاری میشود.
و در مورد استواری اجتماع:
کشانیدن تمتعات جنسی از محیط خانه به اجتماع، نیروی کار و فعالیت اجتماع را ضعیف میکند بر عکس آنچه که مخالفین حجاب خردهگیری کردهاند و گفتهاند: «حجاب موجب فلج کردن نیروی نیمی از افراد اجتماع است. آن چه موجب فلج کردن نیروی زن و حبس استعدادهای او است حجاب است که به صورت زندانی کردن زن و باعث محروم ساختن او از فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی است، اما در اسلام چنین چیزی وجود ندارد. اسلام نه میگوید که زن از خانه بیرون نرود و نه میگوید حق تحصیل علم و دانش ندارد، بلکه علم و دانش را فریضه مشترک زن و مرد دانسته است، و نه فعالیت اقتصادی خاصی را برای زن تحریم میکند.
اسلام هرگز نمیخواهد زن بیکار و بیعار بنشیند و وجودی عاطل و باطل بار آید. پوشانیدن بدن به استثناء وجه و کفین مانع هیچ گونه فعالیت فرهنگی اجتماعی یا اقتصادی نیست. آن چه موجب فلج کردن نیروی اجتماع است آلوده کردن محیط کار به لذتجوییهای شهوانی است.
رد این دلایل هم خیلی ساده است: اینها اصل حجاب و عفت رو اثبات میکنند، نه حدّ حجاب. من زیاد از مریم میرزاخانی نام میبرم. میرزاخانی اثبات اینه که میشه حجاب حداکثری نداشت اما عفیف بود؛ اثبات اینه که میشه حجاب حداکثری رو کنار گذاشت، اما بنیانهای خانواده و جامعه از هم نپاشه.
اما اگه کسی نتونه حجاب حداکثری رو با دلایل عقلی و نقلی (البته نقل هم همون عقله) اثبات کنه، با توجه به اصل لا اکراه فی الدین، حجاب حداکثری واجب شرعی به حساب نمیاد. پس،
کشف «حجاب حداکثری» هم حرام شرعی نیست.
پ.ن 1: در مورد وجه سیاسی این عمل (یعنی، کشف «حجاب حداکثری») وضع یکم پیچیدهتره. این عمل میتونه حرام سیاسی باشه، میتونه نباشه؛ بستگی به بازی دو طرف داره. به یه متن جدا نیاز داره.
پ.ن 2: من نه خوارجبازی در میارم و نه اهل کوفه هستم. صرفا آتش به اختیارم و به صورت آتش به اختیار، فقهای مشاورِ شخصِ رهبری رو نقد میکنم.