روزانه در باشگاه اتفاقات مختلفی پیش میآید که میتوان از هرکدام چند صفحهای نوشت، مثل اتفاق امروز.
خانم 37سالهای که 2 فرزند 13 و 9 ساله دارد.
این خانم همیشه یک ربع دیرتر از همهی ما به کلاس میآید، وقتی مربی پیگیر میشود، میفهمیم که مشغول اماده کردن میز صبحانه برای فرزندانش بوده است که تا وقتی از خواب بیدار میشوند، بخورند.
زمان استراحت مدام گوشی دستش میگیرد تا فرزندانش را از خواب بیدار کند. همهی ما میدانیم که هرروز صبح، خامه شکلاتی برای پسرش و پنیر تبریزی برای دخترش روی اُپن اشپزخانه چشم انتظارشان است.
امروز که خیلی از خستگی و بدوبدو هایش میگفت و غر میزد خندیدم و گفتم:" خب فقط یک کلاس اسم بچههات رو بنویس که نه تو اذیت بشی نه اونا"
نگاهی کرد و گفت:" نه نه نمیشه که، رباتیک باید بره بسکتبال باید بره، زبان که حتما"
توی فکر فرو رفتم. آیا رباتیک جز واجبات آموزشی است؟ پسری که صبح نتواند یک صبحانه برای خودش آماده کند آیا باید برایش این قدر هزینه کرد؟
تربیت فرزندان جز مواردی است که باید دلسوزی الکی را از آن حذف کرد.
اگر از سنکم مسئولیت بعضی کارهارا به فرزندان ندهیم، در آینده هم شانه از زیر بار فشار زندگی خالی میکنند و با هرسختی از پا در میآیند.
چیزی که همیشه به مادران توصیه میکنم این است که نگذارید مهر و عطوفت مادرانه روی تربیت پایهای و اساسی فرزندانتان تاثیر بگذارد.
اگر فرزندان از کودکی با همهی مسئولیتها غریبه شوند، در آینده توقعهای بیجایی از زندگی، همسر و ... خواهند داشت.
گاهی با رفاه پیش از حد، بهجای خوبی؛ در حق فرزندانمان ظلم میکنیم.