ویرگول
ورودثبت نام
Mr_maleklou
Mr_maleklou.
Mr_maleklou
Mr_maleklou
خواندن ۲ دقیقه·۲ ماه پیش

سلطهٔ خاموش

و در زندگی زخم‌هایی هست که درمان‌پذیر نیست، فقط با انسان بزرگ می‌شوند. گاهی آنقدر عمیق هستند که دیگر نیازی به ترمیم نمی‌بینند، که اگر ترمیم هم شوند ردی از آنها برای همیشه بر صورت احساساتمان خواهد ماند.

گاهی سقوط فقط در ژرفای تباهی نیست، در خود است؛ درجایی از درون آدمی که هیچ نوری به آنجا راه ندارد، در جایی که نه منظره‌ای هست و نه طنین خنده های خردسالی. در هیچِ‌مطلق و در تاریکی مضنون به قتل.

این سقوط که معمولاً به پوچی می‌انجامد بسیار رایج است. آدمی زمانیکه از فرط خستگی ذهنی و پریشانی احوال تفکراتش به گوشه امن و ساکتی پناه میبرد، باید بداند که ذهن او رهایش نخواهد کرد، او (ذهن) همچون موریانه‌ای عمل خواهد کرد؛ ساکت و خاموش اما در عین حال ویران کننده است، تمام ساختمان باور ها و افکار شیرینت را ذره ذره میخورد و تو را از درون پوسیده میکند؛ دیری نمی‌پاید که رشد میکند، جا برای خودش باز میکند و شروع میکند به حرف زدن.

آنگاه دیگر آن ذهن بیصدا و خاموش تبدیل میشود به یک همراه؛ البته این برای ابتدای راه است، از این حد فراتر هم خواهد رفت، کم‌کم از مرز های همراهی هم پیش‌تر میرود و جایگاه مشاور را برای خود برمی‌گزیند. در تمام امور دخالت می‌کند، سعی میکنی که کمی جلودارش شوی اما دیگر کار از کار گذشته و چیزی که نباید اتفاق می‌افتاده، اکنون در جریان است، ذهن افسار آدمی را در دست میگیرد.

حال قدمی فراتر می‌گذارد و از جایگاه مشاور به جایگاه تصمیم‌گیرنده خود را منتقل میکند؛ اکنون او دیگر فقط یک ذهن ساده نیست، او مسلط بر تمام اطلاعات و تحلیل های توست، ساختمان باورهایت را خرد میکند و از نو با نما و شکلی دلخواه خودش می‌سازد، ارزش ها و هنجار ها را در تو تغییر میدهد، نوع نگاهت به هستی و... اما بعد از مدتی کار همین که میبیند تا عمق جان آدمی نفوذ دارد و سلطه‌ای خاموش را بنا نهاده، دست فراتر میبرد و به تخیلات و ادراک آدمی میرسد.

اینجاست که ذهن تبدیل به یک هنرمند شیاد خواهد شد، جوری تو را بازی خواهد داد که دیگر واقعیت را از خیال و خیال را از واقعیت تشخیص نخواهی داد، و آنقدر این عمل را تکرار میکند که کم‌کم او به تبحر میرسد و تو به یک فروپاشی سرد.

و این پایان یک انسان است؛ آدمی که با واقعیت ملموس زندگی ادراک درستی از هستی نداشته، چگونه میتواند بدون آن زنده بماند؟

فلسفهنویسندهروانشناسیتحلیلداستان
۶
۰
Mr_maleklou
Mr_maleklou
.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید