علی نانوایی | تحولات سریع ماههای اخیر و صحبتهای مسئولین و منتسبین به هسته قدرت جمهوری اسلامی، حکایت از برنامه تغییرات جدیدی در عرصه سیاست و حکمرانی دارد. مهدی طائب، رییس قرارگاه عمار و برادر رییس اطلاعات سپاه از این برنامه، به عنوان #خالصسازی_انقلاب یاد کرده است. همچنین قاضیزاده هاشمی، نایبدبیر مجلس و کاندیدای انتخابات اخیر ریاست جمهوری، به تازگی در مصاحبهای، از ضرورت یکدستسازی حکومت به مدت ده سال و تعلیق نهادهای دموکراتیک در جمهوری اسلامی گفته است.
اخیرا [در زمان نگارش متن] نیز در ظرف یک روز، خبر آماده شدن دو طرح در مجلس انقلابی شنیده شد. به موجب طرح اول، شاهد انسداد و محدودیتهای گسترده فضای مجازی و شبکههای اجتماعی و واگذاری کنترل و نظارت اینترنت به نهادهای نظامی (سپاه) خواهیم بود و در پی تصویب طرح دیگر نمایندگان انقلابی، تمدید پروانه وکالت وکلا، مشروط بر اثبات شرایطی از قبیل اعتقاد و تعهد به نظام جمهوری اسلامی، ولایت فقیه و... خواهد بود.
در کنار این اخبار، ایدئولوگهای حکومتی و بعضا چهرههای اصلاحطلب و کارگزارانی، برای توجیه و مشروعیتبخشی به این انحصار قدرت، تشدید فضای سرکوب و زدوده شدن ظواهر و نهادهای شبهدموکراتیک در جمهوری اسلامی، آن هم بعد از انتخابات کنترلشده غیررقابتی و با مشارکت حداقلی اخیر، در نهان و آشکار، الگوی توسعه اقتدارگرایانه چین را تبلیغ میکنند؛ اما از نظر نگارنده، به دلایل زیر، حتی با فرض یکدستسازی بدنه حکومت و حذف نیروهای غیرخودی و نهادهای شبهدموکراتیک موجود، امکان طی کردن مسیر توسعه چین و دستیابی نسبی به موفقیتهای آن برای جمهوری اسلامی میسر نیست.
چین، به مثابه کشوری با نظامی تکحزبی و متفاوت از کشورهای دموکراتیک متعارف، توانسته با حفظ ثبات سیاسی و به کمک دستگاه بوروکراتیک و مدیریتی خود، در برخی حوزههای اقتصادی و تکنولوژیک، به رشد قابل توجهای برسد. چین، چارت و شیوه حکومت و حزب واحد ۹۰میلیون نفری خود را مبتنی بر سنترالیسم دموکراتیک پایهگذاری کرده است که در آن شوراهای محلی با رای مردم انتخاب شده و به صورت سلسلهمراتبی، اعضای شورای بالاتر خود را بر میگزینند تا در نهایت، کنگره سه هزار نفری و کمیته مرکزی حزب و دفتر سیاسی آن در راس هرم قدرت، انتخاب شوند. در نتیجه همراه با انتخاب از پایین به بالای مسئولین حزبی و حکومتی، امکان نظارت بر عملکرد و محدودیت بر قدرت آنان نیز تا حدودی فراهم میشود. در چنین ساختاری، به صورت نسبی امکان رقابت و صعود افراد مستعد و متخصص از کف هرم سلسهمراتب قدرت به بالا وجود دارد و در نتیجه دستگاه بوروکراتیک و مدیریتی توانمند از آن حاصل میشود.
اما در جمهوری اسلامی، هرم سلسهمراتب و نحوه نصب مسئولین و مقامات سیاسی، در قیاس با چین کاملا واژگونه است [همه واژگونه بُوَد کار دیو]. در جمهوری اسلامی، در راس هرم قدرت، نهاد مقدس ولی فقیه به مثابه جانشین خدا بر روی زمین و با قدرت مطلقه و نامحدود قرار دارد. مقامات عالی رتبه بعدی همچون ریاست قوه قضاییه، صدا و سیما، ابرنهادی اقتصادی چون ستاد اجرایی و بنیاد مستضعفان، اعضای بیت رهبری و شوراهای عالی، فرماندهان سپاه و سایر سازمانهای نظامی و انتظامی و... نیز توسط ولیفقیه از میان وفادارن و ولایتمداران، انتخاب شده و به همان ترتیب، امکان نظارت، طلب پاسخگویی و اعمال محدودیت بر قدرت آنان از طرف جامعه، سلب میشود. مسئولین ارشد منصوب ولیفقیه نیز به همان شیوه، زیردستان معتمد و حامی خود را بر میگزینند و این زنجیره به همین منوال تا کف هرم قدرت ادامه پیدا میکند.
در چنین مناسباتی که در ادبیات سیاسی از آن به عنوان حامیپروری (clientelism) و یا گماشتهپروری (patronage) یاد میشود، شرط ارتقا و صعود به مراتب بالای سیاسی و حکومتی، نه داشتن توانایی و تخصص، بلکه کسب اعتماد مقامات بالاتر از طریق اثبات وفاداری و ابراز ارادت است. در نتیجه افراد مستعد و توانمند حذف شده [البته نه لزوما، اما مسلم است که توانمندی دیگر در اولویت نیست و توانمندان اگر با نظام زاویه داشته باشند از حکمرانی حذف خواهند شد - علی حسینزاده] و چاپلوسان و کوتولههای سیاسی رشد خواهند یافت که منجر به ایجاد یک دستگاه سیاسی و بوروکراتیک فشل، خواهد شد.
بدین ترتیب، هرقدر هم چنین سیستمی با سرکوب و حذف نیروهای مزاحم و تضعیف نهادهای شبهدموکراتیک خود یکپارچه و خالص شود، صرفا ناکارآمدی، فساد و بحرانهای مختلف آن افزایش مییابد و رویای بدل شدن به چین اسلامی برایش سرابی بیش نخواهد بود.
منبع: کانال تلگرامی «مجمع دیوانگان» DivaneSara@
هر چیزی به این خبر اضافه کنیم به آن لطمه زدیم
⚖ قانون ⚖ نه رعایت شد و نه لغو گردید!
آیا چین میتواند جایگزین آمریکا شود؟
خاطرهای تاثربرانگیز: آذریِ غریب...
چرا «تبلیغ علیه نظام» جرم است؟
کمی هم از «تئوری نمایندگی» بدانیم
علم و شبهعلم؛ چرا اینها از علم سر در نمیآورند؟