عرفان کسرایی | درباره رونمایی از دستگاه ویروسیاب «مستعان ۱۱۰»، اختراع مورد ادعای سپاه پاسداران، بسیار گفتهاند و بسیار نوشتهاند. دستگاهی از سرهمبندی آنتن رادیویی و دیش کوچک که به ادعای حکومت ایران، تا شعاع ۱۰۰ متری و در مدت ۵ ثانیه قادر به شناسایی و کشف ویروس کروناست.
تعابیری چون کشف ویروس دوقطبی با کمک امواج الکترومغناطیس، به قدری دور از منطق و واقعیت علمی بود که بسیاری از جمله انجمن فیزیک ایران را وادار به واکنش کرد و این انجمن، ادعای چنین اختراعی را در رده ادعاهای شبهعلمی دستهبندی کرد. (لینک)
ادعاهای بزرگ و عجیب و خارقالعاده شبهعلمی کم نیستند و مدعیان آن نیز بسیارند. ادعای اختراع خودرویی که بدون سوخت و با آب کار میکند، ادعای ساخت ماشین حرکت دائمی و بدون نیاز به انرژی، ادعای کشف انرژی هستهای در آشپزخانه و داستانهای علمی و تخیلی نظیر آنها اگرچه برای دستگاه تبلیغاتی حکومتی، کاملاً عادی به نظر میرسد، در نظر متخصصان و جامعه علمی، یک اختلال شناختی یا تلاش سازمانیافته تبلیغاتی برای فریب عمومی است.
ادعاهای بزرگ شواهد بزرگ میطلبند و همانگونه که انجمن فیزیک ایران اشاره کرده، مدعیان اختراع چنین دستگاهی باید مستندات مرتبط با شیوه کار این وسیله را در اختیار متخصصان و دانشمندان این حوزه بگذارند. مستنداتی که طبیعتاً وجود ندارند و به بیان دیگر، اساساً دستگاهی وجود ندارد که مقامات سپاه بخواهند آن را در معرض آزمون و بررسی متخصصان بگذارند.
تنها شاهد و گواه آنها برای اثبات ادعای خود، صحبتهای پراکنده مقامات سپاه پاسداران است که اعلام کردهاند این دستگاه ۱۰ روز در حداقل ۱۰ بیمارستان و مرکز درمانی درگیر بیماران کرونایی در کشور، تست و آزمایش شده و سطح و میزان دقت آن در تشخیص و کشف کرونا بین ۷۰ تا ۸۰ درصد است. ادعایی که سند و مدرکی جز خود گوینده ندارد و صدق و کذب آن نیز مانند هر ادعای شبهعلمی دیگری قابل آزمون نیست.
نگاهی به پیامدهای تبلیغاتی پس از رونمایی از مستعان نشان میدهد که روند کار برخلاف انتظار سپاه پاسداران بوده و جعلی و مضحک بودن عملکرد این دستگاه، تنها طی چند ساعت در شبکههای اجتماعی ردیابی شد و معلوم شد که مستعان، در واقع، دستگاهی است که کلاهبرداران بینالمللی از سالها پیش با عناوین مختلف دستگاه سوختیاب، دستگاه بمبیاب، دستگاه هپاتیتیاب، ایدزیاب و ردیاب مواد جامد و مایع، به کشورهای مختلف دنیا فروختهاند و از محل فروش آن میلیونها دلار نیز درآمد کسب کردهاند.
تنها چند سال پس از انقلاب اسلامی، مقامات حکومت ایران که تا آن زمان تصور میکردند بر اساس فقه و آموزههای حوزه علمیه قادر به اداره کشورند، بهتدریج دریافتند که مسائل کشور بهمراتب پیچیدهتر از آن است که بتوانند برای آن پاسخ و راهحلی داشته باشند.
اقتصاد و بانکداری با احکام فقهی مکاسب شیخ انصاری و با همه آنچه روحانیون از احکام مُزارعه و مُساقات و مُغارسه در حوزه علمیه آموخته بودند، قابل مدیریت نبود. صنعت و تولید، تخصص علمی میطلبید. حال آنکه با وقوع انقلاب اسلامی، بسیاری از اساتید و دانشجویان پاکسازی و نیروهای متخصص از کار بر کنار شده بودند.
این همان نقطه تاریخی است که ریشه اصلی رسوایی دستگاه کرونایاب مستعان را میتوان در آن جستوجو کرد.
در چنین دورانی مقامات حکومت دست به دکتراسازی زدند. در این دوران، نه تنها مدارک حوزوی سطح چهار حوزه علمیه بر اساس مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی قابل معادلسازی با مدرک دانشگاهی دکترا شد بلکه پاسداران و سایر مقامات حکومتی فرصت ایجادشده را غنیمت شمردند و برای خود مدارک تحصیلی کارشناسی ارشد و دکترا دست و پا کردند و تعداد سردار-دکترها و حجتالاسلام-دکترها روزبهروز بیشتر شد.
اما در این بین یک تناقض بنیادین سر بر آورد و آن هم این بود که این افراد در واقعیت افراد تحصیلکرده و دانشگاهی نبودند و تیتر دکترا صرفا یک رانت حکومتی و برای تقسیمبندی سمتهای دولتی بود و نه نشان دانش و تخصص آنها. از این رو، ناآشنایی این افراد با علم و روش علمی، به تدریج باعث اظهارنظرهای غیرعلمی و بعضا مضحکی میشد که با عنوان دانشگاهی دکترا همخوانی و سازگاری نداشت.
از همین روست که حسن روحانی در جایگاه رئیسجمهور حکومت اسلامی از این صحبت میکند که ابر به پایینش نگاه میکند و میبیند خبری نیست و کویر است، میرود جای دیگر میبارد و محمود احمدی نژاد از کشف یک دختر ۱۶ ساله دانشآموز در تولید انرژی هستهای در آشپزخانه سخن میگوید.
این معضل فقط در مقامات رده اول حکومتی دیده نمیشود و به نظر میرسد یک رویه رایج در بین سطوح مختلف حاکمیت است. از امامان جمعه گرفته تا دادستانها و مقامات قضایی، با اظهارنظرهای غیرعقلانی خود درباره مسائل علم و فناوری و موضوعاتی که کمترین اطلاعی درباره آن ندارند، به سوژه طنز شبکههای اجتماعی تبدیل شدهاند.
بیاطلاعی مقامات حکومت از مسائل محیط زیستی و نحوه عملکرد دوربینهای تلهای فعالان محیط زیست، اما دیگر سوژه طنز نیست و به بهای زندانی شدن و رنج و شکنجه فعالان محیط زیست تمام شده است. فعالان محیط زیستی که اینک {اردیبهشت ۱۳۹۹} بیش از هشتصد روز است در زندان به سر میبرند و قربانی شک و بدبینی حکومتی هستند که درکی از علم و کار علمی ندارد. حکومت افراد فاقد سوادی که دوربینهای رصد محیط زیستی برای رصد یوزپلنگها با برد حداکثر ۵۰ متر را به سبب اینکه سنسور مادون قرمز و فلش و سنسورهای حرکتی و صوتی و نوری دارند، ابزار جاسوسی دانستهاند.
حدود دو سال پیش حسن فیروزآبادی، در مصاحبهای، از استفاده غربیها از سوسمار، مارمولک و آفتابپرست برای جذب امواج اتمی و شناسایی تأسیسات اتمی حکومت ایران صحبت کرده بود. همان زمان برای سنجش چنین ادعایی با پروفسور استیون اندرسون Steven C. Anderson دانشمند آمریکایی و استاد بازنشسته دانشگاه پاسفيک که کتابهایی درباره خزندگان ایران تألیف کرده تماس گرفتم. پروفسور اندرسون با رد این ادعای شبهعلمی مبنی بر جذب امواج اتمی با پوست خزندگان برای شناسایی معادن اورانیوم، به نکته جالبی نیز اشاره کرد و گفت که اساساً در اکوسیستم ایران آفتابپرست نداریم! نکتهای که مقام حکومتی اساسا نمیدانست، اما به خود اجازه داده بود درباره آن ابراز نظر کارشناسی کند.
سامانه کرونایاب مستعان اولین و آخرین نمونه از بیسوادی آشکار مقامات حکومتی نیست؛ مقاماتی که بهرغم ناآشنایی با علم و فناوری، تلاش میکنند زبان خارجی بیاموزند و یا از کلمات علمی و فناوری استفاده کنند، و بدون آنکه بدانند سانتریفیوژ یا اینترنت پرسرعت 5G چیست درباره آنها اظهارنظرهای کارشناسی کنند.
اما مسئله اصلی بر سر این است که هیچکس با به کارگیری این کلمات و اظهارنظر درباره موضوعات علمی، تبدیل به فردی باسواد نمیشود؛ نهایتا ترکیبی کارتونی و اسباب استهزای سایرین از چنین اظهارنظرهایی بیرون خواهد آمد. همچنانکه شبکههای اجتماعی پر شده از کارتونها و کاریکاتورها و ویدئوهای طنز، و کاربرانی که اختراع جعلی سامانه هوشمند مستعان را دست میاندازند و برخی رسانههای بینالمللی که از این توهم مقامات رژیم ایران، سوژهای برای طنز و خنده میسازند.
همانگونه که دن کیشوت با خواندن داستان شوالیهها تبدیل به شوالیه نشد و تنها در توهم شوالیه بودن به سر برد، جلسه رونمایی از یک سری دیش و آنتن رادیویی، از افراد مخترع نمیسازد بلکه صرفا توهم اختراع و پیشرفت علمی ایجاد میکند.
منبع: erfankasraie.com