کتاب عیبی ندارد اگر حالت خوش نیست (It’s OK That You’re Not OK) یک کتاب فوقالعاده در دسته کتابهای روانشناسی است که شما را با مسئله سوگواری و چگونگی مواجهه با آن آشنا میکند. این کتاب را «مگان دیواین» نوشته که در سال ۲۰۱۷ برای اولین بار منتشر شد و تاکنون به چندین زبان ترجمه شده است.
نویسنده کتاب که خودش غم بزرگی را در زندگی تجربه کرده و همسر و همراهش را از دست داده است، معتقد است که هیچ راهی برای رهایی از سوگواری وجود ندارد و انسان باید تا آخر عمر، این فقدان را به دوش بکشد. لازم نیست غم خود را انکار کنیم یا دنبال فراموشی آن باشیم، فقط کافیست یاد بگیریم چطور با این غم زندگی کنیم.
پیشنهاد ویژه سایت : خرید کتاب عیبی ندارد اگر حالت خوش نیست | مگان دیواین با تخفیف ویژه
کتاب حاضر یکی از بهترین کتابهایی است که بهصورت عمیق به فرهنگ سوگ و سوگواری میپردازد. هرچند نویسنده درباره فرهنگ سوگواری در آمریکا نوشته است، اما این اثر را میتوان الگویی برای فرهنگهای دیگر نیز در نظر گرفت.
او به خوبی به مسئله از دست دادن میپردازد و سوگواری را حق طبیعی انسانها میداند که نباید از آنها گرفته شود. اگر حالتتان خوب نیست، لازم نیست تظاهر به خوب بودن کنید. زمان خودش مرهم بسیاری از دردها است و بین «رفع درد» و «مرهمگذاشتن بر درد»، تفاوتهای زیادی وجود دارد. این کتاب رابطه شما را با غمی که در دل دارید بهتر و انگیزهتان را برای ادامه دادن زندگی بیشتر میکند.
نسخه حاضر توسط «آرزو مومیوند» و «سیده سارا ضرغامی» ترجمه شده و نشر میلکان آن را منتشر کرده است.
– سوگ هیچ ایرادی ندارد. سوگ امتداد طبیعیِ عشق است، پاسخی سالم و عاقلانه به فقدان. اینکه سوگ حس بدی به همراه دارد باعث نمیشود بد باشد. اینکه شما احساس میکنید دیوانه شدهاید دلیل نمیشود دیوانه باشید.
– زندگیِ روزمره سوگ و فقدانهای زیادی را بر ما تحمیل میکند. هنوز کارهای انجام نشدهی بسیاری وجود دارد در راستای شنیده شدنِ صدای هرکدام از ما، درراستای ارزشدهی و احترام به رنجی که در قلبهایمان داریم و فقدانهایی که با آن مواجه میشویم. منتها بحث این کتاب درمورد فقدانهای عادیِ روزمره نیست.
– هر سوگی که بر دوش میکشید مهم است بپذیرید که چقدر بد است، چقدر سخت است. واقعاً هراسناک و وحشتانگیز است و دوام آوردن در آن غیرممکن.
– وقتی کسی که دوستش داشتید بهتازگی فوت کرده، چه اهمیتی دارد که الگوهای فرهنگیِ سوگواریِ ما معیوب است؟ آخر چه کسی اهمیت میدهد؟ این مسئله به شما مربوط میشود، نه کس دیگری.
بسیاری از مردم وقتی درباره سوگ شما میشنوند، سعی میکنند تا با تعریف داستان سوگ خودشان، با شما همدردی کنند.
این نمونههای نزدیک ولی متفاوت، از «شوهر من هم مرده است» گرفته تا «ماهی قرمز من هم وقتی هشت ساله بودن مرد، بنابراین دقیقا میدانم چه حالی دارید» پیدا میشود. ما داستانهایی از فقدانهایمان تعرفی میکنیم تا بگوییم میفهمیم شما کجا هستید: «ببین. من قبلا این راه را رفتهام. میفهمم چه حسی داری.»
پیشنهاد ویژه سایت : خرید کتاب سنگ کاغذ قیچی | آلیس فینی با تخفیف ویژه
داستانهایی که از فقدانشان برای هم تعریف میکنند، تلاشی است برای اینکه در زمان سوگواری احساس تنهایی نکنید؛ هرچند معمولا اینطور به نظر نمیرسند. مقایسه یک سوگ با سوگ دیگر، تقریبا همیشه نتیجه عکس میدهد. تجربهای از فقدان، هممعنی با فقدانی دیگر نیست.
فقدان، درست مثل عشق، منفرد است. اینکه کسی فقدانی را تجربه کرده باشد، حتی اگر فقدانی بسیار مشابه شما باشد، به این معنا نیست که لزوما شما را درک میکند. وقتی کسی داستان فقدان خودش را بازگو میکند، امیدوار است که بخشی از غم شما را از بین ببرد. این درست است، اما همهچیز نیست.
هرکسی سوگی را به دوش میکشد؛ از فقدانهای کوچک روزانه گرفته تا فقدانهای بزرگی که زندگی را تغییر میدهد. به دلیل اینکه در فرهنگ ما، در مورد سوگ صحبت نمیشود، ما تلنباری شخصی و جهانی از سوگهای شنیدهنشده و گفتهنشده داریم.
پیشگفتارِ «مارک نِپو»
قدردانی
مقدمه
بخش اول: وضعیت همانقدر که فکر میکنید مسخره است
فصل اول: واقعیت فقدان
فصل دوم: نیمهٔ دوم جمله؛ چرا کلمات آرامشبخش احساس بدی منتقل میکنند؟
فصل سوم: مشکل از تو نیست از ماست؛ الگوهای سوگواریِ ما معیوب است
فصل چهارم: بیسوادیِ عاطفی و فرهنگ سرزنش
فصل پنجم: قالبِ جدید سوگ
بخش دوم: با سوگتان چه کنید؟
فصل ششم: زیستن در واقعیت فقدان
فصل هفتم: نمیتوانید سوگ را حلوفصل کنید، اما مجبور نیستید رنج بکشید
فصل هشتم: چگونه (و چرا) زنده بمانیم؟
فصل نهم: چه اتفاقی برای ذهن من افتاده؟ رودرروشدن با عوارضِ جسمیِ سوگواری
فصل دهم: سوگواری و اضطراب؛ هنگام مواجه با امری غیرمنطقی ذهنتان را آرام کنید
فصل یازدهم: در این میان، هنر چه نقشی میتواند داشته باشد؟
فصل دوازدهم: تصویر بهبودیِ مختص خودتان را بیابید
بخش سوم: وقتی خانواده و دوستان نمیدانند چه باید بکنند
فصل سیزدهم: آیا باید آموزششان دهید یا آنها را نادیده بگیرید؟
فصل چهاردهم: تقویت گروه پشتیبانیِ خود؛ به آنها در کمککردن به خودتان کمک کنید
بخش چهارم: مسیری روبهجلو
فصل پانزدهم: قبیلهٔ بَعد؛ همراهی، امید واقعی، و مسیری روبهجلو
فصل شانزدهم: عشق تنها چیزی است که باقی میماند
ضمیمه: چطور به دوستی سوگوار کمک کنم؟
منبع : متا بوک