محمد رحیقی
محمد رحیقی
خواندن ۳ دقیقه·۲ سال پیش

اسکرام: کلید ساده سازی فرآیند کار تیم و افزایش بهره وری

مسیر تحولات برای چابک شدن یک شرکت دشوار است و چابک شدن هم مستلزم تغییرات عظیمی در نحوه تفکر، پاسخگویی و رفتار تیم است که طبیعتاً امری چالش برانگیز می‌باشد. متاسفانه، بسیاری از سازمان‌ها میزان این چالش‌ها را دست‌کم می‌گیرند و عدم آمادگی یا منابع ناکافی آنها می‌تواند باعث ناموفق بودن این تحول شود.

در مسیر چابک شدن کارهایی وجود دارند که فکر می‌کنیم سرعت ما را بیشتر می‌کنند اما در مقابل کارهایی وجود دارند که واقعا سرعت ما را بیشتر می‌کنند:

  • شروع کردن کارهای جدید ≠ تمام کردن کارهای باقی‌مانده
  • انجام موازی کارها(تعداد زیاد کار در حال انجام) ≠ انجام سریالی کارها (تعداد محدود کار در حال انجام)
  • پر کردن جدول زمانی با تسک‌های ریز ≠ گنجاندن اهداف فراگیر و شفاف در جدول زمانی
  • تخصص گرایی و تک بعدی بودن اعضای تیم ≠ فرا وظیفه و چند تخصصی بودن اعضای تیم
  • شروع سریع پروژه و تسک‌های جدید، صرف نظر از تست ≠ اختصاص زمان برای پاسخ به بازخوردها و تست کردن
  • تمرکز بر کمیت و میزان خروجی (بعدا درستش میکنم) ≠ تمرکز بر کیفیت خروجی (همین الان درستش میکنم)
  • استخدام افراد بیشتر ≠ تلاش برای ابزار سازی، زیرساخت، محیط و کیفیت
  • رها کردن اعضای جدید تیم در نزاع و تعارض ≠ دقت در ادغام موثر و آشنایی با فرایند کار اعضای جدید
  • مشخص کردن تکالیف فردی ≠ اهداف تیمی، جفت شدن، هجوم آوردن، کار گروهی
  • پیگیری بهره‌وری ≠ تشویق به همکاری و تعامل مناسب هر چند آشفته
  • سریعا وارد عمل شدن ≠ پژوهش و تحقیق گروهی پیش از شروع
  • همه سرها پایین مشغول به کار خود ≠ سکوت و تمرکز ولی در عین‌حال ارتباط گرفتن و همکاری
  • طراحی، بعد پیاده‌سازی و ساخت ≠ مشارکت در طراحی، و جفت شدن تیم توسعه و UX
  • اندازه‌گیری سرعت متوسط خروجی ≠ اندازه‌گیری سرعت متوسط تاثیر و رشد
  • ذینفعان بررسی و تایید می‌کنند ≠ ذینفعان با مشارکت منظم پشتیبانی می‌کنند
  • یافتن راهی برای دور زدن موانع ≠ هجوم و همکاری برای رفع موانع
  • انجام کار بدون در نظر گرفتن تاثیرات آن ≠ اولویت بندی کارها بر مبنای ارزش آورده برای پروژه
  • دنبال کردن کورکورانه برنامه‌ها ≠ توانایی واکنش و پاسخ به تغییرات
  • بررسی خروجی نهایی در پایان پروژه ≠ بازرسی فعالیت‌ها در هر مرحله و انطباق آن

کارها را باید بر اساس اهمیت آنها اولویت بندی کنیم. قاعدتا ممکن است بگوییم همه موارد مهم هستند اما اهمیت برای ما در اسکرام به این معنی است که، چه چیزی بیشترین ارزش را برای پروژه خواهد داشت؟ (اول از همه سراغ این موارد برید)

هر چند وقت یکبار، کاری را که انجام می‌دیم رو متوقف کنیم، کارهایی را که انجام شده رو مرور کنیم، و ببینیم که آیا هنوز همان کار با ارزش و با اولویتی هست که باید انجام بشه؟ و آیا می‌تونیم آن را بهتر از قبل انجام بدیم؟ این یک ایده ساده است، اما اجرای آن نیاز به فکر، خودکاوی، صداقت و نظم دارد.

اسکرام می‌پرسه که چرا انجام کارها اینقدر طول می‌کشه و تلاش زیادی نیاز دارد، و چرا ما در فهمیدن اینکه کارها چقدر طول می‌کشه و چقدر تلاش نیاز دارد اینقدر بد هستیم. اسکرام ساختاری را در فرآیند یادگیری ما شکل میده که تیم‌ رو قادر می‌سازه هم آن چیزی را که ایجاد کرده‌اند و هم نحوه ایجاد آن را ارزیابی کنند.

چارچوب اسکرام نحوه عملکرد تیم‌ها را کنترل می‌کنه و ابزارهایی را در اختیار تیم قرار میده تا خود سازماندهی کنند و به دنبال اون سرعت و کیفیت کار سریعا بهبود پیدا کنه.

اسکرام بر اساس یک ایده ساده است: اینکه هر زمان که پروژه‌ یا تسکی را شروع می‌کنیم، چرا به طور مرتب بررسی نمی‌کنیم، ببینیم آیا کاری که انجام می‌دهیم در مسیر درستی است یا خیر؟! آیا واقعاً همان چیزی است که مردم (ذینفعان) می‌خواهند؟ و بپرسیم که آیا راهی برای بهبود نحوه انجام کار، هم از نظر سرعت و هم از نظر کیفیت وجود دارد؟ و چه چیزی ممکن است ما را از انجام آن کار اصولی باز دارد؟ (به این میگن چرخه بازرسی و سازگاری)


مدیریتاسکرامscrumagileچابکی
مدیر پروژه و طراح تجربه کاربری
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید