چرا بچهها مون رو به مدرسه میفرستیم؟ آیا پاسخ به این پرسش به اجرای درست وظایف ما در مدرسه کمکی میکنه؟ شاید پاسخ در برخورد اول بدیهی به نظر برسه ولی آیا این پرسش جایگزین بهتری نداره؟ شاید با یک مثال بتونیم بهتر این موضوع رو درک کنیم. هدف ما از زندگی چیه؟ آیا پاسخی برای این پرسش داریم؟ معلومه که داریم ولی چقدر به ما در بهتر زندگی کردن کمک میکنه؟ اگه به جای این پرسش از خودمون بپرسیم چطور میتونیم بهتر زندگی کنیم پاسخ به این پرسش کاربردیتر نیست؟و همینطور اگه به جای پرسش اول از خودمون بپرسیم چه کار کنیم تا دانشآموزان در مدرسه بهتر آموزش ببینن پاسخ، کارگشای ما در کار آموزش نخواهد بود؟ به نظر ما که پاسخ این پرسش کارگشاست و میتونه به ما کمک بیشتری کنه. و هدف ما ارائه چند پاسخ کوتاه برای این پرسش در آغاز سال تحصیلی جدیده.
1- همه ما وقتی که به دنیا میایم چیزهایی در وجودمون هست که نقش چندانی در به دست آوردنشون نداریم. یکی از کارهای مهم در آموزش شناخت این چیزهاست. هر دانشآموزی در یک کاری خوبه و استعداد داره. در یک محیط آموزشی مناسب، استعداد هر دانشآموز تشخیص داده میشه و تلاش میشه تا اون استعداد به شکوفایی برسه. ولی کار در همین مرحله به پایان نمیرسه. یک آموزش مناسب سایر جنبههای زندگی رو هم در نظر میگیره و تلاش میکنه تا دانشآموزان در زمینههای مختلف هم، به اندازه نیاز، صاحب دانش و یا مهارت بشن تا بتونن در اجتماع از زندگی بهتری برخوردار بشن. در دنیای امروز آدمها علاوه بر اینکه نیاز به تخصص در یک زمینه دارند برای راحتتر زیستن نیازمند آگاهیها و کسب مهارتهای گوناگونی هستن تا بتونن با مشکلات و پیچیدگیهای زندگی امروز مقابله کنن و این یکی از وظایف اصلی دستاندرکاران آموزش در مدرسههاست.
2- وزارتخانه مسئول آموزش در کشور یکی از درستترین عنوانها را برای نامگذاری خودش انتخاب کرده؛ وزارت آموزش و پرورش نام بسیار مناسبییه و اشاره بسیار ظریفی داره به این نکته مهم که کار اصلی مدارس پرورشه نه تربیت. تربیت یعنی بخواهیم دیگران رو با سلیقه خودمون و دلخواه خودمون بار بیاریم مثل باغبانی که تلاش میکنه همه درختهای باغش میوه دلخواه خودش رو داشته باشن. همه درختها سیب قرمز و شیرین و خوشمزه داشته باشن. ممکنه مثال سادهلوحانه و خندهداری به نظر برسه ولی این واقعیت تلخییه که باهاش روبرو هستیم. ما باید در مدارس به دنبال پرورش باشیم. پرورش یعنی باغبانی که تلاش میکنه هر درختی بهترین میوه خودش را بده. بهترین هلو، بهترین گلابی و بهترین سیب. باغی پرثمر با میوههای گوناگون.
3- چقدر آموزش، چقدر استراحت و چقدر تفریح؟ بهترین ساعت آموزش برای ریاضی چه زمانییه، بهترین زمان آموزش برای ادبیات و یا هنر و یا تاریخ چطور؟ بچهها در چه ساعتی در بالاترین سطح انرژی قرار دارن و در چه ساعتهایی دچار افت میشن و چطور میشه با مراجعه به تحقیقات علمی معتبر این ساعتها رو شناسایی کرد و از اون در آموزش بهره برد؟ تحقیقات نشون میده که بیشتر ما در ساعات اولیه صبح و تا نزدیکی ظهر از بالاترین سطح انرژی برخورداریم و بعداز ظهر دچار افت محسوسی میشیم و دوباره از غروب تواناییمون افزایش پیدا میکنه. همین تحقیقات راهکارهایی برای افزایش سطح هوشیاری در این بازهها، از قبیل استراحتهای کوتاه، معاشرتهای کوتاه گروهی و ایجاد فاصله از کار برای تجدید قوا ارائه میکنه که میتونه در آموزش بسیار راهگشا باشه.
4- دستاندرکاران آموزش در مدرسه باید از درگیری احساسی با دانشآموزان خودداری کنن. ممکنه به نظر برسه که این حرف بیمعنییه ولی این کار ضرورییه چون درگیری احساسی مانع از اجرای درست وظایف میشه و ممکنه آسیبهای نگرانکنندهای به آموزگاران و دیگر دستاندرکاران آموزش در مدارس وارد کنه. ما خدا نیستیم انسانیم و نمیتونیم همه مشکلات دانشآموزان رو حل کنیم ما وظیفه داریم که بهشون آموزش بدیم و اگه همین کار رو به درستی انجام بدیم گام خیلی مهمی برداشتیم.
5- برای موفق شدن در آموزش و پرورش دانشآموزان همکاری با خانوادهها بسیار ضرورییه و در صورت ایجاد یک رابطه درست با خانوادهها، رابطهای دوسویه و تعاملی، میتونیم در کار آموزش و پرورش دانشآموزان خیلی بهتر عمل کنیم.
همون طور که در آغاز این نوشته گفتیم این مطلب به مناسبت آغاز سال تحصیلی نوشته شده و این پاسخها میتونه به صورت مفصل و خیلی دقیقتر ارائه بشه که در این نوشته به همین چند مورد بسنده میکنیم و اعلام میکنیم که فیلمآموز میتونه در این زمینه در کنار مدرسهها قرار بگیره و در پرورش دانشآموزان کمکشون کنه.
آغاز سال تحصیلی بر همه دستاندرکاران آموزش مبارک. با آرزوی بهترینها.
فیلمآموز