بالاخره مهلت ثبت نام نامزدها به پایان رسید و وضعیت چهره هایی که حضور یا عدم حضورشان در ابهام قرار داشت مشخص گردید.
از میان تمام این چهره های سیاسی، شاخص ترین فردی که با ثبت نام خود معادلات را تغییر داد آیت الله ابراهیم رئیسی بود. یعنی تنها فردی که تمام نیروهای ملی (یا به تعبیری انقلابی) در پشتیبانی از وی اجماع دارند.
تا پیش از ورود آیت الله رئیسی، احتمال زیادی وجود داشت که سردار سعید محمد، فرمانده سابق قرارگاه خاتم الانبیاء (ص) پدیده این انتخابات گردد. همانطور که پیش بینی می کردیم به تدریج که به انتخابات نزدیک می شدیم میزان طرفداران سعید محمد هم به نحو قابل توجهی افزایش یافته. اما در عین حال مطلب دیگری که روشن شد ناتوانی وی در ایجاد اجماع میان نیروهای درون حاکمیت بود.
هر رئیس جمهوری برای اینکه بتواند دولتی قدرتمند و موثر تشکیل دهد لااقل به دو نوع سرمایه نیازمند است. یکی سرمایه اجتماعی و توده ای، و دیگری سرمایه نخبگانی و حاکمیتی. سعید محمد استعداد تبدیل شدن به شخصیت کاریزماتیک اجتماعی را داشت، لیکن عملیات های روانی و تخریب آشکاری که بعضا از درون خود سپاه علیه وی صورت گرفت ثابت کرد هنوز توان به خط کردن تمام نخبگان درون حاکمیت را ندارد.
وقتی صحبت از اجماع نیروهای درون حاکمیت می کنیم منظور این نیست که حتما تمام طیف های سیاسی روی یک گزینه توافق داشته باشند. بلکه همانطور که قبلا اشاره کردیم منظور همان هسته ای از نخبگان است که ماهیت ملی پیدا کرده اند و سپاه پاسداران یکی از اصلی ترین ارکان این هسته است.
الباقی طیف های سیاسی اتفاقا طفیلی هایی هستند که ترجیحا باید تا حد ممکن از نهادهای اجرایی و سیاسی دور نگه داشته شوند.
در حال حاضر آیت الله رئیسی تنها فردی است که چنین ظرفیتی را دارد، و لذا حضور وی از شکاف خوردن میان نیروهای ملی جلوگیری می نماید.
البته همچنان تعداد قابل توجهی از چهره های شاخص دیگر در جریان ملی (انقلابی) هم حضور پیدا کرده اند. منجمله سعید جلیلی، سعید محمد، علیرضا زاکانی، و فریدون عباسی. تمام این چهره ها همسو با آیت الله رئیسی عمل می کنند، لذا از اینجا به بعد حضور آنان در انتخابات دو کارویژه خواهد داشت:
1- برخی ممکن است از سوی شورای نگهبان رد صلاحیت شوند تا توازنی میان نفرات رد صلاحیت شده در جریانات و طیف های سیاسی مختلف ایجاد شود. این مطلب خصوصا از آن جهت حائز اهمیت است که برخی چهره های جریان تسلیم طلب غربگرا و ضد ملی علیرغم آنکه می دانند قطعا رد صلاحیت خواهند شد، اما تعمدا ثبت نام کرده اند تا برای شورای نگهبان هزینه ایجاد نمایند. بعنوان مثال مصطفی تاجزاده، بعنوان یک وطن فروش تابلودار و دارای سابقه کیفری بی برو برگرد رد صلاحیت خواهد شد. لیکن ثبت نام نموده تا پس از رد صلاحیت، انگشت اتهام انحصار طلبی به سمت شورای نگهبان بلند کرده و برای هم قطاران برانداز خارج نشین و داخل نشینش خوراک تبلیغاتی فراهم کند (لشکر امارده و اجانده عربده کش و گریان که استعداد خارق العاده ای در فحاشی و دهن کجی دارند).
2- برخی دیگر ممکن است صلاحیتشان تایید شود تا در صورت برگزاری مناظرات انتخاباتی، بتوانند نقش پوششی در حمایت از آیت الله رئیسی را ایفا نمایند. زیرا در غیر اینصورت حتی اگر تنها یک نفر از هر طیف سیاسی تایید صلاحیت شود، آیت الله رئیسی به تنهایی در مقابل لااقل چهار رقیب قرار خواهد گرفت که هر چهار نفر متفقا تمام تلاش خود را برای بی اعتبار کردن وی بکار خواهند بست. یعنی اگر هر نفر فی المثل 10 دقیقه برای بیان دیدگاه خود زمان دریافت نماید، 40 دقیقه علیه و تنها 10 دقیقه له آیت الله رئیسی خواهد بود، مشابه وضعیتی که سعید جلیلی در انتخابات سال 1392 پیدا کرده بود. لذا حضور نامزدهای پوششی برای ایجاد تعادل اهمیت پیدا خواهد کرد. طبیعتا اکثر نامزدهای پوششی نهایتا به نفع آیت الله رئیسی انصراف خواهند داد.
حضور آیت الله رئیسی در این انتخابات از منظر دیگری هم قابل توجه است.
در حال حاضر رهبر انقلاب 82 سال و آیت الله رئیسی 60 سال سن دارند. در صورت انتخاب آیت الله رئیسی، پس از دو دوره 4 ساله ریاست جمهوری، رهبری به سن 90 سالگی و آیت الله رئیسی به 68 سالگی خواهند رسید.
این گمانه زنی بارها مطرح شده که آیت الله رئیسی یکی از گزینه های اصلی برای رهبری پس از مقام معظم رهبری است. اجماع نیروهای سیاسی ملّی پشت سر آیت الله رئیسی این حدس را تقویت می کند. هر چند سابقه ریاست قوه قضائیه در جای خود بسیار پر اهمیت است، اما صعود از ریاست جمهوری به مقام رهبری بسیار ساده تر خواهد بود. قرارگیری آیت الله رئیسی در جایگاه ریاست جمهوری این امکان را می دهد تا تجربه هدایت دستگاه اجرایی بر تجربه هدایت دستگاه قضایی اضافه شده و یک فقیه جامع الاطراف تربیت شود که از هر نظر آماده صعود به جایگاه رهبری است.
مضافا باید توجه داشت که بر خلاف ریاست قوه قضائیه، جایگاه رهبری حوزه عملکردی بسیار فراتر از جغرافیای سیاسی ایران دارد. رهبر جمهوری اسلامی علاوه بر اینکه نفر اول در سلسله مراتب سیاسی داخلی ایران است، همچنین پدر معنوی جمعیت کثیری از شیعیان خارج از ایران، و همچنین صاحب نفوذ بر تشکل ها و تشکیلات متعددی است که همسو با ایران در کشورهای مختلف منطقه شکل گرفته اند. از حزب الله لبنان گرفته تا مجاهدین افغان و نیروهای پاکستانی و حتی کشمیری. از حوثی های یمن گرفته تا تشکل های شیعه در جمهوری آذربایجان و دیگر کشورهای منطقه قفقاز.
لذا انتقال آیت الله رئیسی از ریاست قوه قضائیه به ریاست قوه مجریه این امکان را فراهم خواهد نمود تا ایشان به چهره ای شناخته شده تر در سطح جهانی بدل شده و ارتقاء از رتبه «آیت اللّه» به مرتبه «آیت اللّه العظمی» با سهولت بیشتری صورت پذیرد.
به بیان دیگر، حضور آیت الله رئیسی در انتخابات 1400 چند نیاز را بطور همزمان برآورده می کند:
1- ایجاد اجماع میان نیروهای ملی (انقلابی) و حذف نیروهای تسلیم طلب غربگرا از صحنه سیاسی
2- بسیج توان و بنیه اجرایی کشور جهت اصلاح ریل گذاری های اقتصادی فعلی و بازگشت به مسیر توسعه ملی، که الزاما یعنی پایان تلاش مذبوحانه دولتهای قبلی جهت ادغام در نظم جهانی نولیبرال به محوریت غرب
3- تربیت شخصیت جوان و تازه نفسی که قادر به تداوم ولایت مطلقه فقیه و حفظ نظام و کشور پس از رهبری فعلی باشد
ورود آیت اللّه رئیسی به عرصه انتخابات نشانه دیگریست که حکایت از اهمیت انتخابات ریاست جمهوری 1400 دارد. این انتخابات نقطه عطفی در تاریخ ایران خواهد بود.
البته انتخاب حسن روحانی در سال 92 هم نقطه عطفی بود، اما در مسیر پسرفت و ویرانی. باید روحانی با حمایت علنی اصلاح طلبان و هاشمی رفسنجانی و همچنین حمایت غیر علنی اصول گرایانی همچون علی اکبر ولایتی و محسن رضایی روی کار می آمد تا یاوه بودن ادعاهای کلیه تسلیم طلبان غربگرا در عمل ثابت شود و این تخم لق تسلیم طلبی با مشاهده عملکرد فاجعه آمیز این نیروهای سیاسی از ریشه کنده شود.
دکتر پزشکیان، نماینده مجلس و یکی از چهره های شناخته شده حامی دولت حسن روحانی و برجام که اینبار هم از اردوگاه اصلاح طلبان وارد عرصه انتخابات شده و برای نامزدی ثبت نام نموده، شعار انتخاباتی بسیار جالبی دارد که می گوید «آزموده را آزمودن خطاست»!
مولانا می فرماید:
چون جُغد بُوَد اصلش کی صورت باز آید
چون سیر خورَد مردم کی بوی پیاز آید
چون افتد شیر نر از حمله حیز و غر
وز زخمه کون خر کی بانگ نماز آید
پای تو شده کوچک از تنگی پاپوچک
پا برکش ای کوچک تا پهن و دراز آید
بگشای به امیدی تو دیده جاویدی
تا تابش خورشیدش از عرش فراز آید
چنگا تو سری برکن در حلقه سر اندر کن
تو خویش تُهی تر کن تا چنگ به ساز آید
این تجربه ملی امروز شکل گرفته و باید از این دستاوردی که چنین هزینه گزافی بابتش پرداخت کرده ایم نهایت استفاده را ببریم. چنانچه آیت الله رئیسی با همان قاطعیتی که در قوه قضائیه به مبارزه با فساد پرداخت، در قوه مجریه هم عملکرد مشابهی از خود نشان دهد، جریان غربگرا می تواند برای همیشه به زباله دان تاریخ فرستاده شود.
گام دوم انقلاب از نیمه دوم سال 1400 شروع خواهد شد.
