سلام.
امروز رو با تبریک بابا شروع کردم. تبریک روز پزشک. اینجوری نه ها که مثلا بیدارم کنه بگه باباجان روزت مبارک، اینجوری بود که ویبره گوشی به بدنم اصابت کرد (حالا کجا، بماند)، و گوشی رو برداشتم و پیامکش رو مشاهده کردم. چه روزی بهتر و پربازدیدتر و ترندتر و زردتر از روز پزشک برای انتشار متن در این باب.
بنده در تابستان پساشیشم. شیش ترم توی این رشته میشه ۵ ترم علوم پایه (یه مشت درس پایهی الکی بیخود که قراره ازش به عنوان بالابردن معدل استفاده کنید. که بکنید. اصلا کلا از هر شرایطی برای بالا بردن معدل استفاده کنین.) و یک ترم فیزیوپات.
حالا تویی که داری اینو میخونی یا داری آماده میشی کنکور بدی، یا کنکور دادی نتایجش اومده و میخوای انتخاب رشته کنی، یا انتخاب رشته کردی و میخوای بدونی اگه رفته بودی پزشکی چه تحفهای برات بوده. از طرفی، یا بدبختی و ملال شنیدی از پزشکی (جوانان راه درمان) یا شخصیت و پول و فلان (پیران راهِ ... هر راهی.). و احتمالا مهم ترین سوالت هم همینه که خب کدومش درسته. تویی که اومدی برای این سوال که بذار همون اول جوابت رو بدم.
سختیای مسیر و قسمتهای مختلفش رو خودت میدونی، اومدی ببینی من چی میگم. خب ببین این جملههای بعدی رو دارم به خودم میگم که تازه میخوام انتخاب رشته کنم. هر کس شرایط خاص خودش رو داره و این داستانا.
اگه علاقه اولت یه چیز دیگهست، خب برو همون، همون برو تا تهش هم ادامهش بده هر چی هم شد تکون نخور. اگه علاقه اولت پزشکیه بیا توش تا تهش برو ادامهش بده تا جایی که میشه. اگر نمیدونی علاقهت چیه، و با پزشکی اوکیای، با در نظر گرفتن شرایط، برو توش. اما اگر باهاش واقعا اوکی نیستی هیچوقت واردش نشو. نمیارزه.
(اصن داداش و آبجی من، تو همین که اومدی اینهمه درس خوندی، اومدی تجربی و الانم به جایی رسیدی که داری انتخاب رشته میکنی، یعنی دنبال پول نیستی، پول زیاد تو جاهای دیگه هست آسون تر هم به دست میاد. وقتی اومدی اینجا یعنی دوست داری وارد گیم بشی، دوست داری از این چالشی که داری توش زندگیتو غیر تکراری میکنی، پول هم در بیاری. دیگه خودت ببین میخوای کدوم بازی رو دانلود کنی، همونو دانلود کن برو توش)
خودمونیم. چیزای بالا رو هر کسی که روپوش تنش کرده یه بار تو ویرگول نوشته.
خب بریم سراغ حرفای جالب.
یه کاری که میخوام بکنم بررسی متنهای اخیر ویرگوله. مثلا هر دو هفته یا هر ماه یه دونه پست ریویو بذاریم من نظرمو بگم شما هم نظرتونو تو کامنتا بگین و نمره بدیم. اینجوری هم فکر کنم بیشتر متن بنویسیم، هم کیفیت متنها بیشتر بشه.
الان ولی متن هایی که این چند وقت دوست داشتم رو میگم. برنامه اصلی باشه بعد از اینکه بهم گفتین پست ریویو رو شروع کنم یا نکنم یا چه:
پست اول رو پیرمرد ویرگول نوشته که به تازگی ریشهای سفیدش رو از دست داده و سبیلش رو هم حنا زده. از داغی دلش وسط سرما گفته و زمختی و خشنی برف سرد زمستونه که از متنش میزنه تو صورتتون :
متن بعد خواستنیهای ساوث گرل ویرگوله. فکر کن بنویسی دلم میخواد فلان دلم میخواد بیستار ۳۷ تا کامنت بگیری. نوش جانش به هر حال. میتونه. حسود هم خودتی.
ببین این زیر متنیه که مثل متنای ما ادایی نیست. همون که هست هست. مثل همیشه که همون که بوده، بوده. (متنای منم ادایی نیست. ادایی هم خودتی اصلا)
متن زیر رو من واقعا ناراحتم از ۱۳۲ نفر دنبال کنندهش که فقط ۷ تا لایک؟ آقه این درسته؟ اصلا چطور؟ متنای منم میخواین همینجوری حمایت کنین؟ آفرین دیگه چی؟
و در نهایت، پستهای بینهایت زیبا و ناراحت کنندهی خانم جعفری. تک تک متنهاشون حس همدردی شدیدی در من ایجاد میکرد و با هر متن حس از دست دادن توی دلم ته نشین میشد. تسلیت میگم بهشون و آرزوی روزهای شاد و پر آرامش برای خواهرشون و خودشون و خانوادشون دارم. این پستشون که در ادامه میارم، تنها پستی از این سایت بود که در طول این ۵ سال، گریهی من رو درآورد.
راستش اینجور موقعها باید پاسخگوی سوالت باشم پس اگه متن رو خوندین و سوالی داشتین این پایین بپرسین تا حد توان جواب میدم. آره خلاصه.
پذیرات سوالات و کامنتهای شما هستم.
یه هل بدین ۱۵۰ تا بشیم. دلم میخواد خب. مثلا دانشجوی پزشکیم.
- تقدیم به دکتر مهندس هایزنبرگ، که درمان هم از اوست.
مراقب خودتون باشین. ارادتمند شما.