فصول قبلی کتاب رو میتونین از لینک های زیر دریافت کنین
«فصل اول کتاب Cold Start Problem»
«فصل دوم کتاب Cold Start Problem»
«فصل سوم کتاب Cold Start Problem»
«فصل چهارم کتاب Cold Start Problem»
میریم که داشته باشیم فصل بعدی رو...

کارتهای اعتباری
اگر به راهاندازی محصولاتی با اثرات شبکهای دقت کنید، خواهید دید که یکی از مشترکترین ویژگیهای آنها این است که اغلب به صورت کوچک، در یک شهر، یک پردیس دانشگاهی یا در آزمایشهای بتا کوچک در شرکتهای منفرد شروع میشوند—درست مانند داستان اسلک. تنها زمانی که در یک شبکه کوچکتر موفق میشوند، به مرور زمان گسترش مییابند تا در نهایت جهان را فتح کنند.
اگر بتوانید یک شبکه پایدار و فعال ایجاد کنید که بتواند خود را حفظ کند—یک شبکه اتمی—به احتمال زیاد میتوانید یک شبکه دوم در مجاورت شبکه اول بسازید. و اگر بتوانید ۱ و سپس ۲ شبکه بسازید، احتمالاً میتوانید ۱۰ یا ۱۰۰ شبکه بسازید. با تکرار این کار به دفعات زیاد، میتوانید یک شبکه بزرگ و به هم پیوسته ایجاد کنید که کل بازار را پوشش میدهد.
برای شرکتهایی مانند اوبر که هم به صورت آفلاین و هم آنلاین وجود دارند، ممکن است بدیهی به نظر برسد که رویکرد شهر به شهر استراتژی درستی است. اما سابقهای از محصولاتی مانند تیندر و فیسبوک وجود دارد که از جوامع دانشجویی به هم پیوسته رشد کردهاند، و همچنین شرکتهای B2B مانند اسلک که تیم به تیم در داخل یک شرکت بزرگتر رشد میکنند. دلیلی برای این موضوع وجود دارد، و در این فصل توضیح خواهم داد که چرا، با شروع از یکی از مهمترین اختراعات قرن گذشته.
یک مثال فوقالعاده از شبکه اتمی وجود دارد، نه از صنعت فناوری، بلکه از حوزه مالی مصرفکننده: اختراع اولین کارت اعتباری در سال ۱۹۵۸.
من برای اولین بار در مورد ایجاد کارت اعتباری از الکس رمپل، همکارم در Andreessen Horowitz که بر روی فینتک تمرکز دارد، شنیدم. در مقالهای در این باره، الکس مینویسد:
کارتهای اعتباری و پرداخت احتمالاً با حداقل ۱ تریلیون دلار ارزش بازار سهام، ارزشمندترین شبکه در جهان هستند. در ۱۸ سپتامبر ۱۹۵۸، همه چیز از شهر کوچک فرزنو، کالیفرنیا آغاز شد.
در آن زمان، "کارتهای اعتباری فروشگاهی" مانند داینرز کلاب وجود داشت، اما هیچ "اعتباری" ارائه نمیشد. برای مصرفکنندگان، خطوط اعتباری یا مخصوص یک فروشنده (مانند سیرز) بودند، یا یک فرآیند دست و پاگیر. اگر میخواستید وام بگیرید، باید شخصاً به بانک مراجعه میکردید.
کارتهای اعتباری به همان دلایلی که بازارهای آنلاین دارای اثرات شبکهای هستند، دارای این اثرات هستند: آنها مصرفکنندگان، فروشندگان و سایر مؤسسات مالی را به عنوان یک شبکه چندجانبه گرد هم میآورند. همه در شبکه سود میبرند، به ویژه مصرفکننده که میتواند بدون حمل پول نقد خرید کند. فروشندگان و بانکها نیز خوشحال هستند. هرچه شبکه بزرگتر شود؛ به این معنی که مصرفکنندگان بیشتر، مکانهای بیشتری برای پذیرش کارت اعتباری و غیره وجود داشته باشد؛ شبکه مفیدتر میشود. این به نوبه خود، فروشندگان و مصرفکنندگان جدید را به پذیرش آن ترغیب میکند.
بانک آمریکا کارت اعتباری را اختراع کرد و فرزنو، کالیفرنیا را به عنوان اولین محل آزمایشی خود انتخاب کرد. آنها تنها بر روی این یک شهر تمرکز کردند، چرا؟
فرزنو به عنوان اولین محل آزمایشی تا حدی به دلیل اندازهاش انتخاب شد؛ با جمعیتی در حدود ۲۵۰,۰۰۰ نفر، این شهر جرم بحرانی مورد نیاز بانک را برای کارکرد کارت اعتباری فراهم میکرد؛ و تا حدی به خاطر اینکه ۴۵ درصد از خانوادههای فرزنو با بانک آمریکا معاملهای داشتند.
برای رساندن محصول به دست مصرفکنندگان، جوزف ویلیامز از بانک آمریکا، که رهبری این پروژه را بر عهده داشت، اولین ارسال پستی انبوه و موفق کارتهای اعتباری ناخواسته در جهان را انجام داد. الکس این موضوع را بیشتر توضیح میدهد:
در ۱۸ سپتامبر، بانک برای ۶۰,۰۰۰ نفر از ساکنان فرزنو یک بانکآمریکاکارد (BankAmericard) ارسال کرد. هیچ فرآیند درخواستی وجود نداشت. کارت به سادگی به صندوق پستی میرسید و آماده استفاده بود. کارمزد کارت اعتباری برای فروشندگان ۶ درصد تعیین شد و مصرفکنندگان بین ۳۰۰ تا ۵۰۰ دلار اعتبار فوری دریافت کردند. یک نبوغ خاص در پشت این ارسال ۶۰,۰۰۰ نفری وجود داشت: در روز اول، دارندگان کارت به سادگی وجود داشتند. این به بانک آمریکا اجازه داد تا تمام فروشندگانی را که قبلاً برنامههای کارت اعتباری اختصاصی نداشتند، ثبتنام کند. بانک روی فروشندگان کوچک و سریعالعمل مانند کفش Florsheim تمرکز کرد، نه غولهایی مانند سیرز. بیش از ۳۰۰ فروشنده ثبتنام کردند.
در عرض سه ماه، بانک آمریکا پایگاه مشتریان خود را به مودستو در شمال و بیکرزفیلد در جنوب گسترش داد. در عرض یک سال، سان فرانسیسکو، ساکرامنتو و لسآنجلس را نیز اضافه کرد. سیزده ماه پس از ارسال اولیه در فرزنو، بانک ۲ میلیون کارت صادر کرده و ۲۰,۰۰۰ فروشنده را جذب کرده بود.
مفهوم یک شبکه اتمی در اینجا کاملاً واضح است. اگرچه بانک آمریکا به کل کالیفرنیا خدمات میداد، اما تلاش نکرد تا به طور همزمان در کل ایالت راهاندازی شود، بلکه بر روی فرزنو تمرکز کرد، شهری که در آن نفوذ بالایی داشت. علاوه بر این، آنها بر یک لحظه خاص تمرکز کردند. بانک آمریکا تمام کارتهای اعتباری را در یک روز صادر کرد، تا یک نقطه اوج از افرادی که کارتها را در کیف پول خود دارند و آماده استفاده هستند، ایجاد شود. و پس از رساندن کارتها به دست مصرفکنندگان، آنها بر روی بخش خاصی از فروشندگان کوچک در مرکز شهر تمرکز کردند، تا سمت دیگر شبکه را تکمیل کنند. این حرکتهای همزمان با هم ترکیب شدند تا اولین شبکه اتمی کارتهای اعتباری را بسازند و یکی از ارزشمندترین شبکههای تمام دوران را پایهگذاری کنند.
چه برای کارتهای اعتباری، بازیهای چندنفره، یا نرمافزارهای همکاری تجاری، "شبکه اتمی" کوچکترین شبکه مورد نیاز است که میتواند به تنهایی پایدار بماند. این شبکه باید تراکم و ثبات کافی داشته باشد تا از اثرات ضد-شبکهای اولیه عبور کند و در نهایت به صورت خودبهخودی رشد کند. من آن را به اتم تشبیه میکنم زیرا واحدی است که شبکههای بزرگتر در نهایت بر روی آن ساخته میشوند. اگر بتوانید یکی را بسازید و سپس دیگری را، میتوانید بقیه شبکه را بسازید. این واحد پایه برای ساختن هر چیز دیگری است.
در مورد اسلک، شبکه اتمی در واقع بسیار کوچک بود. آستانه آن فقط تیم افرادی بود که در اطراف شما قرار داشتند؛کمتر از ده نفر در یک شرکت ممکن است کافی باشد؛ و فعالیت چت کافی برای حفظ تعامل کاربران وجود داشت. این را با کارت اعتباری مقایسه کنید، که برای کارکرد نیاز به راهاندازی در یک شهر کامل داشت. به هر حال، آنها باید تعداد بحرانی از خردهفروشان و مصرفکنندگان را ثبتنام میکردند، و بنابراین منطقی بود که بخش بزرگی از یک منطقه تجاری در مرکز شهر را به عنوان بخشی از استراتژی خود ثبتنام کنند.
برای ساختن یک شبکه اتمی به مجموعهای از ابزارهای مختلف نیاز است. وقتی به راهاندازی قوی شبکه اسلک و همچنین موفقیتها در بازارهای آنلاین، شبکههای اجتماعی، پلتفرمهای توسعهدهندگان و دهها دستهبندی دیگر نگاه میکنید، موضوعات مشترکی نمایان میشود. بسیاری از آنها غیرمنتظره هستند: محصول شبکهای باید در سادهترین شکل ممکن؛ نه با تمام ویژگیها؛ راهاندازی شود تا یک پیشنهاد ارزشی بسیار ساده داشته باشد. هدف باید بر روی ساختن یک شبکه کوچک و اتمی؛ کوچکترین شبکهای که ممکن است منطقی باشد؛ و تمرکز بر ایجاد تراکم باشد و به اعتراض در مورد "اندازه بازار" توجهی نشود. در نهایت، نگرش در اجرای راهاندازی باید این باشد که "هر کاری لازم است انجام دهید" تا سمت دیگر شبکه را تکمیل کنند. این حرکتهای همزمان با هم ترکیب شدند تا اولین شبکه اتمی کارتهای اعتباری را بسازند و یکی از ارزشمندترین شبکههای تمام دوران را پایهگذاری کنند.
چه برای کارتهای اعتباری، بازیهای چندنفره، یا نرمافزارهای همکاری تجاری، "شبکه اتمی" کوچکترین شبکه مورد نیاز است که میتواند به تنهایی پایدار بماند. این شبکه باید تراکم و ثبات کافی داشته باشد تا از اثرات ضد-شبکهای اولیه عبور کند و در نهایت به صورت خودبهخودی رشد کند. من آن را به اتم تشبیه میکنم زیرا واحدی است که شبکههای بزرگتر در نهایت بر روی آن ساخته میشوند. اگر بتوانید یکی را بسازید، و سپس دیگری را، میتوانید بقیه شبکه را بسازید؛ این واحد پایه برای ساختن هر چیز دیگری است.
در استراتژی اسلک، و استراتژی بسیاری از محصولات شبکهای در مراحل اولیه، مجموعهای از تقویتهای کوتاهمدت وجود دارد که اغلب "ترفندهای رشد" (growth hacks) نامیده میشوند و در شکلگیری شبکههای اتمی اولیه مهم هستند. در مورد اسلک، این ترفندها عبارت بودند از سر و صدای فوقالعاده آنها در جامعه استارتاپی پذیرنده اولیه و راهاندازی با دعوت. مثالهای معروف دیگری هم وجود دارد: هزینه ارجاع ۵ دلاری که شبکه اصلی پیپال را روشن کرد، یا ویدیوی نمایشی دراپباکس در Hacker News که صف عظیمی از افراد مشتاق به امتحان محصول ذخیرهسازی ابری جادویی را ایجاد کرد. یا تبلیغات "بستنی اوبر" که به مردم اجازه میداد بستنی قیفی را به صورت درخواستی، از طریق اپلیکیشن اشتراکگذاری سفر سفارش دهند. در روزهای اولیه، روزنامههای محلی و رسانههای اجتماعی اغلب تبلیغات بستنی را پوشش میدادند، که به توسعه شبکه اشتراکگذاری سفر کمک کرد. هر یک از این ترفندهای رشد، یک جهش مهم و سریع ایجاد کردند که یک شبکه اتمی را پایهگذاری کرد و رشد آینده را آغاز نمود.
کمپین Uber Ice Cream دقیقاً اینطور بود که در یک روز مشخص تابستان، اوبر در اپ خودش یک گزینه ویژه به اسم Ice Cream اضافه میکرد.
مکانیزم اجرا معمولاً این شکلی بود:
فقط در ساعات مشخص فعال میشد
مثلاً از ساعت ۱۱ صبح تا ۵ عصر (بسته به شهر)، وقتی اپ اوبر را باز میکردی، بهجای گزینههای عادی سفر، یک گزینه “Ice Cream” میدیدی.ثبت درخواست مثل سفارش ماشین
روی آن گزینه کلیک میکردی و لوکیشن را انتخاب میکردی. به جای یک راننده، یک ماشین یا ون مخصوص بستنی به آدرست میآمد.
نوع بستنی و مدل تحویل
در بعضی شهرها رایگان بود (برای جلب توجه رسانهها و شبکههای اجتماعی).
در بعضی شهرها یک هزینه کوچک میگرفتند (مثلاً چند دلار) که از همان حساب اوبر کسر میشد.
گاهی بهجای بستنی تکی، بستهای چندتایی میآوردند تا بتوانی با دوستانت یا همکارانت شریک شوی.
هدف: وایرالشدن
اوبر عمداً بستهها را خوشعکس و جذاب طراحی کرده بود (جعبه با لوگوی اوبر، بستنیهای رنگی و...) تا مردم عکس بگیرند، هشتگ #UberIceCream بزنند و در اینستاگرام و توییتر پخش کنند.محدودیت تعداد
چون موجودی محدود بود، خیلیها در همان ساعت اول نمیتوانستند درخواست بدهند و این حس «فرصت کمیاب» باعث هیجان بیشتر میشد.یعنی اگر در آن روز و ساعت در یکی از شهرهای فعال کمپین بودی، بله — میتوانستی اپ را باز کنی، گزینه Ice Cream را بزنی، و یک بستنی (گاهی رایگان، گاهی با هزینه خیلی کم) درب خانه یا محل کارت تحویل بگیری.
هنگامی که یک شبکه اتمی ساخته شود، ساختن بسیاری دیگر از طریق تکرار همان الگو، ساده میشود. برای اسلک، یک تیم پذیرنده اولیه ممکن است به طور منظم از محصول استفاده کند تا زمانی که به طور ارگانیک در داخل شرکت رشد کند. در نهایت کل شرکت به مشتریان پولی ارتقا مییابد. این فرآیند تکرار میشود. اولین مشتریان اسلک استارتاپهای دیگر بودند، اما در نهایت، شبکههای اتمی شروع به شکلگیری در داخل مشتریان بزرگتر مانند IBM یا دیگر شرکتهای Fortune 500 کردند. هنگامی که اسلک توانست یک شبکه متراکم را که یک تیم واحد را حفظ میکرد بسازد، در نهایت میتوانست یک شرکت بزرگ را به تصرف خود درآورد.
شبکه اتمی یک دیدگاه مکمل برای نظریه اخلال (Disruption Theory) کلیتون کریستنسن است. این شبکههای کوچک اغلب در بخشهای کوچک رشد میکنند و به آرامی گسترش مییابند تا کل بازار را به دست بگیرند. کریس دیکسون، همکارم در a16z، این ایده را در مقالهای با عنوان مناسب «چیز بزرگ بعدی در ابتدا شبیه به یک اسباببازی به نظر خواهد رسید» خلاصه کرد.
فناوریهای اخلالگر (Disruptive) به این دلیل که در هنگام راهاندازی اولیه «نیازهای کاربران را به خوبی برطرف نمیکنند»، به عنوان اسباببازی نادیده گرفته میشوند. اولین تلفن فقط میتوانست صداها را تا یک یا دو مایل منتقل کند. شرکت مخابراتی پیشرو آن زمان، وسترن یونیون (Western Union)، از خرید تلفن صرف نظر کرد، زیرا نمیدید که چگونه میتواند برای کسبوکارها و راهآهنها (مشتریان اصلیاش) مفید باشد. چیزی که آنها نتوانستند پیشبینی کنند این بود که فناوری و زیرساخت تلفن با چه سرعتی بهبود خواهد یافت (پذیرش فناوری معمولاً به دلیل آنچه که اثرات شبکهای مکمل نامیده میشود، غیرخطی است). همین امر در مورد دیدگاه شرکتهای کامپیوترهای بزرگ (mainframe) نسبت به رایانههای شخصی (میکروکامپیوتر) و دیدگاه شرکتهای مخابراتی مدرن نسبت به اسکایپ نیز صادق بود.
من فکر میکنم کریس درست میگوید، اما میخواهم این ایده را به مخاطبان هدف نیز گسترش دهم. نه تنها محصول در ابتدا شبیه به یک اسباببازی به نظر خواهد رسید، بلکه به عنوان نتیجهای از نظریه اخلال، انتخاب یک نقطه شروع کوچکتر و هدفمندتر، مزیت بزرگی دارد. این شبکه کوچک و تخصصی اولیه را محکم کنید، یک شبکه اتمی ایجاد کنید، و از آنجا رشد کنید. به عبارت دیگر:
چیز بزرگ بعدی در ابتدا طوری به نظر میرسد که گویی برای یک شبکه تخصصی کوچک است.
«کریس دیکسون»
محصولات شبکهای اغلب شبیه به اسباببازی به نظر میرسند، و علاوه بر آن، اسباببازیهایی برای یک بخش تخصصی عجیب و غریب! به همین دلیل دست کم گرفتن آنها آسان است. شبکههای اتمی در مخاطبان خاص مانند نوجوانان یا گیمرها شکل میگیرند و سر و صدای زیادی ایجاد میکنند، اما هنوز مشخص نیست که برای جریان اصلی جذاب خواهد بود. اما این ممکن است به زودی تغییر کند، زیرا شبکه در حال گسترش است. در این بین، شما مخاطب هدف نیستید، و این اشکالی ندارد.
دست کم گرفتن محصولات جدید به این شیوه، اصلیترین راه برای پیشبینیهای احمقانه در صنعت فناوری است. این همان چیزی است که باعث میشود کارشناسان پیشبینیهای اشتباهی که میگویند یک محصول کار نمیکند، جذاب نیست یا اندازه بازار کوچکی دارد، قابل درک هستند، زیرا زمانی که شبکه یک محصول شامل شما، دوستان یا همکارانتان نباشد، دشوار است که محصول مورد توجه قرار گیرد. بازار قابل دستیابی کوچک به نظر میرسد و تا زمانی که افراد مرتبط به آن نپیوندند، محصول حس اینکه برای شماست را نمیدهد. مسئله این نیست که محصول به تغییر نیاز دارد، بلکه این است که شبکه باید تا جایی پر شود که افراد و محتوا مرتبط باشند.
اولین قدم برای راهاندازی یک شبکه اتمی، داشتن یک فرضیه در مورد اینکه ممکن است چگونه به نظر برسد است. توصیه من: اولین شبکه اتمی محصول شما احتمالاً کوچکتر و خاصتر از آن چیزی است که فکر میکنید. نه یک بخش عظیم از کاربران، یا یک بخش مشتری خاص، یا یک شهر، بلکه چیزی بسیار کوچک، شاید در حد صدها نفر، در یک لحظه خاص. این شبیه به اوبر بود، که شبکههای آن را معمولاً به عنوان «سان فرانسیسکو» یا «نیویورک» توصیف میکنیم، اما در روزهای اولیه، تمرکز بر لحظات محدود و زودگذر بود—بیشتر شبیه به «ساعت ۵ عصر در ایستگاه کالترین در خیابان ۵ و کینگ». مدیران کل و بخش عملیات رانندگان یک ابزار داخلی به نام Starcraft داشتند—که اشاره به بازی استراتژی همزمان محبوب آن زمان داشت—که به آنها اجازه میداد روی گروهی از خودروها کلیک کنند، برایشان پیام «به سمت قطار برو، مسافران زیادی هستند!» ارسال کنند و آنها را به صورت لحظهای هدایت کنند.
هنگامی که سفرها به طور مداوم در این لحظات اتفاق میافتند، آنگاه ممکن است بحث به سمت تمرکز بر شبکه گستردهتر که توسط ۷×۷ مایل مربع شهر تعریف میشود، تغییر کند، و سپس افزودن حومههای ایست بِی و سیلیکون ولی به عنوان قدم بعدی. سالها بعد، یک شرکت ممکن است در مورد کل کشورها یا مناطق بزرگ مانند EMEA یا APAC صحبت کند، اما در روزهای اولیه، موضوع بر چیزی بسیار متمرکزتر است. باید در مورد ساختن کوچکترین گروه ممکن باشد.
در حالی که اصطلاحات کسبوکار معمول ما حول محور تجمیعها میچرخد وقتی از «بازارها»، «بخشها» و «جمعیتشناسی» صحبت میکنیم، معمولاً منظورمان میلیونها نفر است—اما زبان راهاندازی شبکههای جدید باید بر گروههای کوچکی از چند نفر متمرکز باشد، آن هم با نیت درست، در موقعیت درست و در زمان مناسب. این موضوع هم در اپلیکیشنهای دوستیابی، هم در بازارهای آنلاین و حتی در محصولات محیط کاری صدق میکند. نقطه شروع میتواند چیزی مثل «چرخه برنامهریزی سهماهه دوم در تیم محصول بانک چیس» باشد.
هرچه به تعداد بیشتری کاربر برای رسیدن به یک شبکه اتمی نیاز داشته باشید، ایجاد آن سختتر میشود. محصولاتی وجود دارند که نیاز حداقلی کوچکی برای شکلگیری شبکه دارند؛ مثلاً تلفن، یک محصول ارتباطی مثل اسنپچت، یا زوم برای ویدئوکنفرانس. این باعث میشود شروع کار بسیار آسانتر شود—چون تا زمانی که بتوانید هر کاربر جدید را به دوستی که قبلاً در شبکه است وصل کنید یا او را به دعوت یک دوست ترغیب کنید، سیستم کار خواهد کرد. به همین دلیل است که این محصولات جزو چسبندهترین و سریعترین محصولات در رشد هستند. البته این موضوع معایبی هم دارد، چون آنچه برای شما آسانتر است، برای رقبایتان هم آسانتر خواهد بود—آنها هم فقط به چند کاربر نیاز دارند تا شروع کنند. به همین دلیل است که این همه اپلیکیشن پیامرسان و قابلیت چت در محصولات بزرگتر وجود دارد.
حالا بیایید به سوی دیگر طیف اندازه شبکه نگاه کنیم. محصولاتی سازمانی مثل Workday (یک ابزار مدیریت منابع انسانی مالی) وجود دارند که باید توسط کل شرکت پیادهسازی شوند تا ارزش ایجاد کنند. در اینجا، استراتژی رشد ویروسی دشوار است، چون آوردن چند کاربر به مرور زمان کافی نیست. اگر نیاز به صدها کاربر در یک پلتفرم به صورت همزمان داشته باشید، باید هماهنگی سراسری در شرکت ایجاد شود. در چنین شرایطی، فروش سازمانی از بالا به پایین که شرکت را ملزم به استفاده همگانی کند، میتواند مؤثرتر باشد.
رشد شهر به شهر، دانشگاه به دانشگاه یا تیم به تیم، یک استراتژی شگفتآوراً قدرتمند است. این کار منجر به ایجاد ارتباطات متراکم و طبیعی میان کاربران میشود که اثرات شبکه را در ابعاد مختلف تقویت میکند: تعامل افزایش پیدا میکند، چون کاربران بیشتر احتمال دارد که سایر کاربران مرتبط را پیدا کنند. رشد ویروسی زمانی بیشتر میشود که کاربران بالقوه یک محصول ببینند دوستان و همکارانشان همگی از آن سرویس استفاده میکنند. در مثال قبلی درباره راهاندازی کارت اعتباری بانک آو آمریکا، تمرکز روی یک شهر در هر بار باعث شد مشتریان راحتتر فروشندگان محلی را پیدا کنند که این روش نوین پرداخت را میپذیرفتند. این را مقایسه کنید با زمانی که تلاشهایتان را در کل یک صنعت یا منطقه جغرافیایی پخش میکنید، بخشهای فعال شبکه به سرعت از بین میرود چون اثرات ضدشبکه فعال میشوند؛ به این دلیل که یک شبکه با ۱۰۰۰ کاربر تصادفی اسلک، نرخ نگهداری (Retention) کمتری نسبت به ۱۰۰۰ کاربر در یک شرکت واحد خواهد داشت.
مفهوم شبکههای اتمی قدرتمند است، چون اگر بتوانید یکی را بسازید، احتمالاً میتوانید دومی را هم بسازید. هر کدام معمولاً راحتتر میشود، چون هر شبکه میتواند با شبکه بعدی درهمتنیده شود. موفقیت اسلک در یک شرکت میتواند به موفقیت آن در شرکت دیگر کمک کند، چون کارکنان جابهجا میشوند و محصول را به محیطهای کاری جدید معرفی میکنند. راهاندازیهای اولیه فیسبوک در دانشگاهها نیز با گذر زمان راحتتر شد، چون دوستان دانشجویان در دانشگاههای دیگر بهطور فزایندهای خواهان محصول شدند. با ساختن چند شبکه اتمی، بهزودی میتوانید آنها را در بازارهای بسیار زیادی کپی و پیست کنید.
در قلب تمام این موضوع یک سؤال مهم وجود دارد: برای ساخت یک شبکه اتمی در وهله اول چه چیزی لازم است؟ و چرا اینقدر سخت است؟ برای پاسخ به این سؤال، ابتدا از یک زیربخش مهم در هر شبکه شروع میکنم که باید راضی نگه داشته شود تا شبکه بتواند کار کند.