یاردآ·۳ ماه پیشقلهی رنجزمانی که چشمهایم را گشودم خود را در بالای یک قله پیدا کردم. نمیدانستم چگونه و بر اساس کدام طریقتی به آن بالا رسیدهام. مات و مبهوت بر حسا…
یاردآدرسَکّو!·۹ ماه پیشرنجرنجیدهای؟ چشمهایت را میدزدی؟ سکوت نکن؛ سکوتَت قلبم را ویران میکند. با من سر سخن گفتن نداری؟ حداقل نگاهم کن، بگذار نگاهت بگوید دلیل ا…
یاردآ·۱۰ ماه پیشپاکت سیگاردنبال پاکت سیگارم میگشتم. پاکت رو برداشتم ی برگه نوت سبز رنگ افتاد رو زمین. سبز، رنگ تو... رنگی که تو به زندگیم میدادی. باعث میشدی فکر…