«دنبالهروِ هرکسی نباش، ولی از هرکسی توانستی یاد بگیر!» آدرس سایت: dastandaz.com | ویراستی: Dast_andaz@ | ایمیل: mohsenijalal@yahoo.com
عاقلخانه! (یک)
الوعده وفا!
یادداشت «یک قیام اخلاقی یا یک انقلاب چَپَرچُلاغی؟!» که در انتهای یادداشت پیشین، قول انتشار آن را داده بودم را میتوانید در سایت دستانداز بخوانید. یادداشت مذکور با تکیه بر یکی از مقالات مرحوم "عباس اقبال آشتیانی" تحت عنوان «مقدمهی انقلاب ایران» که ۷۵ سال از انتشار آن میگذرد، نوشته شده است.
مقدمهی این یادداشت:
این سلسله یادداشت که معمولاً گفتوگوهای عجیبی هستند که بین دو بیمار روانی رد و بدل میشوند، احتمال دارد شما را دیوانه کند و یا عقل شما را به بازی بگیرد. البته به میزان دیوانه یا عاقل بودن خود شما نیز بستگی دارد. اگر از روحیهی لطیفی برخوردار هستید، خواهش میکنم این گفتوگوها را نخوانید!
➕ به اون محل ندیا!
➖ چرا؟
➕ دیوونهست!
➖ چه کار کرده؟
➕ دو تا از انگشتای زنشو قطع کرده!
➖ با چی؟
➕ با چاقو!
➖ با چه چاقویی؟
➕ مگه فرق میکنه؟
➖ آره خیلی فرق میکنه!
➕ چه فرقی؟
➖ چاقوی میوهخوری دردش خیلی بیشتره!
➕ مگه تو امتحان کردی؟
➖ آره!
➕ نمیدونم با چی قطع کرده، فقط میدونم قطع کرده!
➖ یعنی منم دیوونهام؟
➕ مطمئن باش اگه دیوونه بودی من باهات رفیق نمیشدم!
➖ آخه منم دو تا از انگشتای زنمو قطع کردم!
➕ با چی قطع کردی؟
➖ مگه فرق میکنه؟!
➕ آره خیلی فرق میکنه!
➖ چه فرقی؟
➕ چاقوی قصابی دردش کمتره!
➖ مگه تو امتحان کردی؟
➕ آره!
➖ من با چاقوی میوهخوری قطع کردم!
➕ برای این که دردش بیشتره؟!
➖ نه برای اینکه زنم مثل هلو بود!
➕ زن منم مثل گلابی بود!
➖ حتماً فامیل بودند!
➕ شاید!
➖ شاید!
➕ حالا کدوم انگشتاشو قطع کردی؟
➖ مگه فرق میکنه؟
➕ آره انگشت با انگشت کلّی فرق میکنه! [انگشت شست یک دست و انگشت کوچک دست دیگرش را بالا میگیرد و میگوید به نظر تو اینا با هم فرق ندارند؟]
➖ من انگشتای اشارهشو قطع کردم!
➕ چرا انگشتای اشارهشو قطع کردی؟!
➖ برای اینکه هی با انگشتای اشارهش این و اون رو به من نشون میداد میگفت از این یاد بگیر، از اون یاد بگیر!
➕ از این و اون چیزی یاد گرفتی؟
➖ اگه میخواستم یاد بگیرم که انگشتاشو قطع نمیکردم!
➕ با چه چاقویی انگشاشو قطع کردی؟
➖ گفتم که!
➕ گفتی که؟!
➖ آره گفتم! با چاقوی میوهخوری!
➕ آهان! برای اینکه زنت مثل هلو بود؟
➖ نه! برای اینکه بیشتر درد بکشه!
➕ حالا بیشتر درد کشید؟
➖ نمیدونم من که چاقوهای دیگه رو امتحان نکردم!
➕ ولی من امتحان کردم!
➖ تو هم انگشتای زنتو قطع کردی؟
➕ مگه من دیوونهام؟
➖ یعنی من دیوونهام؟!
➕ نه تو خیلی عاقلی، اگر دیوونه بودی که من اصلاً باهات رفیق نمیشدم!
➖ اما همه میگن من دیوونهام!
➕ زر می زنند! حسودیشون میشه!
➖ از کجا فهمیدی؟!
➕ برای اینکه دو تا از بهترین انگشتای زنت رو قطع کردی، اونم با یه چاقویی که بیشتر درد بکشه!
➖ تو چی؟ تو هم عاقلی مگه نه؟!
➕ من عاقلم ولی انگشتای زنمو قطع نکردم!
➖ حتماً خیلی دوسش داری که انگشتاشو قطع نکردی؟
➕ دوسش داشتم ولی منم قطع کردم!
➖ انگشتاشو؟
➕ مگه دیوونهام؟
➖ یعنی من دیوونهام؟
➕ تو عاقلی چون دو تا از بهترین انگشتای زنت رو قطع کردی، اونم با یه چاقویی که بیشتر درد بکشه!
➖ پس تو کجاشو قطع کردی؟!
➕ سرشو!
➖ با چی؟
➕ مگه فرق میکنه؟
➖ آره با چاقوی قصابی دردش کمتره!
➕ مگه تو امتحان کردی؟
➖ نه ولی تو که امتحان کردی!
➕ آره من امتحان کردم!
➖ دردش کمتر بود؟
➕ ازش نپرسیدم که!
➖ وقتی سرشو قطع کردی جیغ زد؟!
➕ نه!
➖ پس دردش کمتر بوده!
➕ از کجا فهمیدی؟
➖ برای این که من وقتی انگشتای زنمو قطع کردم خیلی جیغ زد!
➕ پس دردش بیشتر بوده؟
➖ آره!
➕ به نظرت من عاقلم؟!
➖ تو از منم عاقلتری!
➕ برای چی من از تو عاقل ترم؟
➖ برای این که تو از یه چاقویی استفاده کردی که زنت درد نکشیده!
➕ ولی تو از منم عاقل تری!
➖ برای چی من از تو عاقل ترم؟
➕ برای این که تو از یه چاقویی استفاده کردی که زنت از درد جیغ کشیده!
➖ پس هر دو تامون عاقلیم؟
➕ آره خدا رو شکر!
➖ پس برای برای چی همه بهمون میگن دیوونه!
➕ اینا؟
➖ نه پس اونا؟
➕ اینا به عقل ما حسودی میکنند!
➖ خاک تو سرشون دیوونه های حسود احمق!
➕ دیوونههای احمق حسود! خاک تو سرشون!
سه یادداشت پیشین:
اگر بهانهی برای نوشتن میخواهید به انتشارات «چالش هفته» سر بزنید.
اگر کمی حال خوب میخواهید، در لابلای یادداشتهای هشتگ «حال خوبتو با من تقسیم کن» بگردید.
حُسن ختام متنی: به نقل از کتاب «گوشه نشین» نوشتهی «اوژن یونسکو»
عشق واقعی نمیداند ترک کردن چیست، چیزی به نام مشکل را نمیشناسد، هرگز کنار نمیکشد، دست کشیدن مال افراد حقیر است، همانطور که شکست مال آدمهای حقیر است.
حُسن ختام آهنگی: آهنگ «خلخالک» از «سیاوش ناظری»
مطلبی دیگر از این انتشارات
گیر کردن بین زمین و آسمان، بین خدا و ناخدا... !
مطلبی دیگر از این انتشارات
گفتوگوهای پراکنده! (بیست)
مطلبی دیگر از این انتشارات
گفت و گوهای پراکنده(یک)